مجله نوجوان 150 صفحه 22

پاداش وزیر یکی از ندیمان هارون الرشید، بهلول را در گوشۀ خرابه­ای دید و گفت: «چرا اینجا نشسته­ای؟ برخیز و نزد وزیر خلیفه برو که به هر دیوانه، پنج درم پاداش می­دهد!» بهلول خندید و گفت: «اگر راست می­گویی، تو برو که به تو ده درم خواهد داد!» ادعای پوچ مردی ابله، ادّعای پیامبری کرد. او را گرفتند و نزد حاکم بردند.حاکم گفت: «این چه ادعای پوچی است که داری؟! حال فرمان می­دهم تو را به مجازاتی سخت برسانند.» مرد گفت: «من پیامبر بر حق هستم. باید که همه به من روی آورید!» حاکم گفت: «که تو پیامبری؟! بگو ببینم معجزه­ات چیست؟» مرد گفت: من می­توانم فکر افراد را بخوانم و بگویم هر کس به چه می­اندیشد.» حاکم گفت: خب، بگو ببینم من به چه می­اندیشم؟» مرد پاسخ داد: به این که من دروغ می­گویم و پیامبر نیستم!» حاکم که از حرف مرد به خنده افتاده بود، از مجازات او چشم پوشی کرد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 150صفحه 22