آسمانی ها قربان ولیئی
ترنم کلمات
رقص زندگی
باران ، سخنی عاشقانه است که آسمان با زمین در میان می گذارد . و بهار ، پاسخ سبز زمین است به آسمان .
باران ، زمین را به آسمان وصل می کند . وقتی می بارد ، آسمان و زمین یگانه می شوند .
باران همیشه نمی بارد ؛ تا زمین فرصت اندیشیدن به قطره ها را که کلمه هایی آسمانی اند ، داشته باشد .
باران را سنگ ها اما نمی فهمند ، باران را دلِ نرمِ خاک در می یابد . سنگ ها هم روزی خاک می شوند ؛ آن وقت می فهمند که باران چه می گوید .
همة رودها می فهمند که باران چه می گوید .
همة رودها دلشان برای باران شدن می تپد . برای همین است که دل به دریا می زنند و راهی می شوند . رود ، دریا می شود ؛ دریا باران می شود . . . این است رقصِ زندگی .
در کوچه باغ حکایت
کمترین فاصله با ملکوت
پیغمبر ما - درود خداوند بر او باد - وقتی درهای مهربانی آسمان گشوده می شد و قطره های باران خاک را می نواختند ، از خانه بیرون می آمدند . و آسمان همچنان می بارید .
پرسیدند : ای پیام آور خداوند ، چرا زیر باران ایستاده ای ؟
فرمودند : این باران را تازه خداوند آفریده است . این باران کمترین فاصله را با ملکوت دارد .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 152صفحه 26