در شکستیم و نیم نیم شدیم
سید احمد! عجب یتیم شدیم
تو سراپا نیاز بودی و بس
تو تمام نماز بودی و بس
آه ای مهر! مهر خورشیدی
با که و از که میدرخشیدی
اشک گل ریخت تا گلابت کرد
مهر ورزید و آفتابت کرد
نیمه شب با دو بال سبز قنوت
سفری رفته تا دل ملکوت
آه سجاده آه سجاده
اول جاده آخر جاده
تو دگر ماه را نمیبینی
آیتالله را نمیبینی
با سلامی که از حق آوردند
عشق را روی دوش خود بردند
رفت و با یاد او مرا جانی است
در دل آتشم گلستانی است
سخت ناباورانه برگشتیم
عشق ای عشق بیپدر گشتیم
آید از هر نشیب و بالایی
بانگ یاسیّدی و مولایی
مطمئن، شاد، با دلی آرام
در کنار حبیب، کرده مُقام
آن که این انقلاب را پرورد
بیگمان باز حفظ خواهد کرد
شهید احمد زارعی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 165صفحه 17