مجله نوجوان 166 صفحه 12

دختران مریم شکرانی تفاوت! وقتی پسرها جلوی آینه می‏روند: توی دماغشان باد می‏اندازند، یک ابرو بالا، یک ابرو پایین، به اضافۀ یک لبخند مغرورانه و فاتحانه، با حفظ همین دکوراسیون قیافه‏ای نیم­رخ می‏شوند، نیم­رخ راست، نیم­رخ چپ، دوباره تمام رخ و حسابی خودشان را تماشا می‏کنند. بعد بازویشان را بالا می‏آورند، دستشان را مشت می‏کنند و زور می‏زنند تا یک فسقلی ماهیچۀشان قلمبه بشود و ذوق ‏کنند. همین نمایش خوش‏به‏حال‏کُنی را روی آن یکی بازویشان هم اجرا می‏کنند... حالا نوبت این است که خودشان را با تمام آناتومی سر و سینه باد کنند و خیال کنند که به به عجب سینۀ ستبر و ورزشکاری و با حالی هم داریم ها! اصلاً هم مهم نیست که وقتی از جلوی آینه کنار می‏روند و پُفشان خالی می‏شود بهقاعدۀ یک جوجۀ لاغرو مردنی بیشتر نباشند ها... اصلاً! فقط خوش دارند جلوی آینه کیف و حظّ خودشان را ببرند! وای ی ی ی! چهار تا شوید مو دارند و فوقش پنج تا دانه سبیل، نمی‏دانی چقدر ذوقشان را می‏کنند که... انگار یال و موی شیر روی سر و صورت اینها کاشته باشند، چنان با تحسین به خودشان نگاه می‏کنند که فکر می‏کنی جای فاتح قلّۀ اورست یا حتّی فاتح کُرۀ ماه را گرفته‏اند... وقتی دخترها جلوی آینه می‏روند: ابروها و لبهایشان شبیه عدد8 می‏شود، چشمهایشان عینهو ذرّه‏بین مولکول به مولکول صورتشان را برای پیداکردن یک دانه جوش خیر ندیده، لک یا خال لعنتی، چاله وچوله و روزنۀ مُرده شور برده و...سرچ می‏کند. دماغشان را مدام این­ور و آن­ور می‏کنند تا هر طور است نتیجه بگیرند خیلی کوفته‏ای و افتضاح است..بهچشمهایشان همچین بدبختانه و نا امیدانه زل می‏زنندکه انگار چشمهایکوزت بی‏نوا را تماشا می‏کنند و به حالش دل می‏سوزانند! به موهایشان با حالت چندش آوری دست می‏زنند؛ اگر فرفری باشد آه می‏کشند که چرا صاف نیست، اگر صاف باشد غصّۀ موهای فرفری را می‏خورند، اگر مشکی باشد حس می‏کنند طلایی و قرمز و قهوه‏ای بیشتر بهشان می‏آید، اگر طلایی و قرمز

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 166صفحه 12