مجله نوجوان 166 صفحه 17

از آنها نبود. در آغاز قرار بود این شخصیّت در شش موقعیّت داستان را پیش ببرد امّا به دلیل طولانی شدن سریال در مراحل ساخت از 2 موقعیّت آن صرف نظر شد. هیچ شکّی نیست که نویسندگان این سریال فقط با استفاده از قوّۀ تخیّلشان این موقعیّتها را خلق کرده‏اند و البته این خاصیت تمامی آثار نمادین است که در جامعه با تأویلهای مختلفی رو به رو می‏شود، هر چند هیچ کدام از این تأویلها مدّ نظر نویسندگان سریال نبوده است. مثلاً نویسندگان این سریال گفته‏اند که نام (تهران-م) را از شمارۀ پلاک یک اتومبیل الهام گرفته‏اند امّا شباهتهای این شخصیّت را با شخصیّت شاعر بزرگوار مرحوم محمود مشرف آزاد تهرانی معروف به (م. آزاد) و همچنین شباهتهای شخصیّت سروش صحّت در نقش (چه) با احوالات دوست شاعرمان هادی خوانساری را نمی‏توان نادیده گرفت. البته اینکه هر کدام از ما از محتوای این سریال برداشت خودمان را داریم بی‏شباهت به نگاه شخصیتهای این سریال به موقعیّت مبهم و غیر واقعی مسعود شصتچی نیست. به هر حال مسعود شصتچی یک انبر در آتش گذاشت و تمامی کسانی که نه بر اساس شایسته‏سالاری بلکه مانند او اشتباهی به مقام و پست و ثروت و قدرت رسیده بودند شستشان خبردار شد که خورشید همیشه پشت ابر نمی‏ماند و آدمهای اشتباهی بالاخره یک روز لو می‏روند. جالب است بدانید که اوّل قرار بود با حضور رضا رشیدپور در خانۀ قزاقه‏مندیان کمی با فیلم پدر خوانده شوخی شود امّا این اتفاق نیفتاد؛ در فیلم اصلی سر بریدۀ یک اسب را در رختخواب یکی از شخصیّتها قرار می‏دهند. در این سریال رشید پور و حسینیان به عنوان دو مجری نزد قزاقه‏مندیان می‏آیند و از هم گله و شکایت می‏کنند و عوامل قزاقه‏مندیان برای تهدید حسینیان یک کلّۀ مرغ در رختخواب او می‏اندازند. در سکانس پایانی فیلم هم قرار بوده است علی پروین به استقبال مهران مدیری بیاید امّا از آنجایی که علی آقا در ایام فیلمبرداری در سفر تشریف داشته‏اند، رضا رشید پور به استقبال مهران مدیری می‏آید و در نتیجه صحنه‏های مربوط به حضور رشید پور در خانۀ قزاقه‏مندیان حذف می‏شود.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 166صفحه 17