آشیانی برای گنجشکها
باد آمد، باد آمد، بادِ سرد
باد آمد، خانهها را سرد کرد
بسته شد درها و آتش خنده کرد
نور آتش خانه را تابنده کرد
صبح، روی شیشه، شبنم ریخته
پردهای از نور یخ آویخته
کوه دور، از برف، اطلسپوش گشت
زردگون شد سبزه در دامان دشت
مانده، آن گنجشک شاد نغمه خوان
مانده در سرما، ندارد آشیان
در درون خانه جایش میدهم
خانه آبی برایش مینهم،
چون بهار آمد، کند پروازها
پر کند این خانه از آوازها
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 168صفحه 5