
مرد هزار چهره
گداها معمولاً دفترچه یادداشتی دارند که اشتباهاً یک مسیر
را دوبار گدایی نکنند چون ترفندهای آنها صرفاً برای کسانی
کاربرد دارد که یکبارگولشان را بخورند اما تنوع خط 66
و طولانی بودن مسیر باعث میشود که گداهای تکراری را
زیاد ببینی و ترفندهای آنها برایت رو شود. میخواهید باور
کنید یا باور نکنید، من خودم گدایی را مشاهده کردهام که
یک پا هنرمند بود و اگر جای گروه فیلم بودم حتماً جذبش
میکردم، مرد یک روز مجرد بود، فردا دو تا بچّه داشت،
پس فردا پسر سومش سرطان داشت و در بغل زنش ونگ
میزد، روز بعدش پسر مجردی بود که از مردم میخواست
هزینۀ ازدواجش ر ا جور کنند،روز بعد ازآن نابینا بود و
روز بعد افلیج میشد. یک روز که نقش توریست پاکستانی
مسلمانی را گرفته بود که جیبش را داخل حرم زده بودند و
فارسی هم خوب بلد نبود و انگلیسی را با اردو قاطی میکرد،
دستش را گرفتم و کنار خودم نشاندمش و بدون مقدمه
گفتم «چند میگیری توی یک فیلم بازی کنی؟»
مرد همراه با نگاه عاقل اندر سفیهی به من گفت:« تو خل
هست؟»
سرم را بردم کنار گوشش
و گفتم «من سفیر پاکستان
هست. لطفاً پاسپورت، کارت
اقامت و یا هر آشغالی داری
به من داد وگرنه پدرت
در آورد.»
وقتی دید من خارجی را
به این خوبی حرف میزنم
لنگ انداخت و گفت «گفتید
من میتوانم توی کدام فیلم بازی
کرد؟»
«فیلم گدای هزار چهره در اتوبوس»
حالا ما داریم تند و تند با هم خارجی صحبت میکنیم و
یک نفر هم در اتوبوس حرفهای ما را نمیفهمد. تها حسن
ماجرا این بو دکه بعد از آن هر موقع مرا میدید سریع از
اتوبوس بیرون میپرید و دلیلش این نبود که من کاملاً او را
شناخته بودم و حنایش برایم رنگی نداشت بلکه به این خاطر
بود که وقتی رفت متوجه شدم جیبم را زده است و ساعتم
را دزدیده است.
لذا اگر روزی در اتوبوس،گدایی از شما کمک خواست
خودتان با زبان خوش به او کمک کنید وگرنه بدون اجازه از
جیبتان برمیدارد.
تصویرسازی :مجید صالحی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 168صفحه 15