لیلا بیگلری
پرفسور بالتازار
باغ گل ایرانی
است تا با نگاه کردن به آن تشویق
بشوند که کارهای خوب خوب بکنند
و بتوانند به بهشت بروند.
این باغچه گاهی در وسط حیاط و
درون کوچه یا در گلدانهای کوچک و
گلخانههاست. گاهی هم درست وسط
اتاق نشیمن افتاده است و من و شما
بیتوجه به آن روی آن راه میرویم
و میخوابیم و مینشینیم و سریالهای
آدم فضایی تماشا میکنیم.
باغ خانههای ما همان فرش است که
گلها و بلبلها و گاهی گاو و گوسفندها و
خلاصه کلّی جک و جانور خوشگل را
با گرههای نخ به فرش قفل و زنجیر
کرده است تا ما با دیدن آن به یاد
چیزهای خوب بیفتیم.
در خانۀایرانیها از قدیم الایّام همیشه
حداقل یک باغچه وجود داشته است
که از دیدن آن لذت میبردند. آنها
این باغچه را تکّهای از بهشت میدانند
که به صورت یک اشانتیون یا هدیۀ
تبلیغاتی در اختیار آنها قرار گرفته
زیر انداز اساطیری
.
آنها از همان جنس چادرهای خود، زیراندازهایی
درست کردند و روی آن خوابیدند. و به تدریج
نقشهایی از زندگی روزمرۀ آنها وارد زیراندازها شد
و آنها را به شکل جاجیمهای امروزی درآورد.
مصزیها، چینیها، ایرانیها و خیلیهای دیگر به
صورت جداگانه برای خودشان فرشهایی اختراع
کردند و هر کدام از آنها خیال میکردند که
خودشان مخترع این نوع زیرانداز هستند
وقتی که آدمها در غار زندگی میکردند،
پوست حیوانات را درسته میکندند و
زیرشان میانداختند تا قلوهسنگها در تنشان
فرو نرود.
خیلی گذشت تا چادرنشینها تصمیم گرفتند
کف خاکی چادرهایشان را با یک چیزی
بپوشانند که تا صبح سرفه نکنند و خاک در
حلقشان فرو نرود
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 171صفحه 28