مجله نوجوان 172 صفحه 28

ماجراهای من و خط 66 قاسم رفیعا لطفاً با لهجة مشهدی بخوانید ! به سلامت تا به حال شده یک اتوبوس خط 66 دائم سر یک ایستگاه خراب بشه و شما مجبور بشی پیاده گز کنی بیای وایسی تا تاکسی بیاد و غر غر کنی و بعد راننده صندوق عقب اتوبوسو بده بالا و منتظر یدک کش شرکت اتوبوسرانی بشه؟ ( چه سؤال طولانی و خسته کننده­ای !) حتماً شده. برای منم اتفاق افتاده ولی برای من یک جور دیگه که یه فرقایی با مال شما داره. اون رانندة سبزة با­نمک که شونههاش می­پرید و موهاشو میپروند و پلکاشو می­چرخوند و یادتون هست؟ (ای بابا ! بعد از چند شماره دیگه باید همة رانندهها رو شناخته باشید.) همون راننده­ای که شما حالا میشناسینش، درست اول بلوار بهمن توقف کرد. ترمز دستیو با غیظ می­کشید، می­رفت پایین، صندوق عقب رو باز می­کرد ( اتوبوس توی صندوق جلو هیچی نداره. دریغ از یه پیچ ) و بعد از چند دقیقه با یک دستمال روغنی که داشت، دستاشو پاک می­کرد، سوار می­شد و می­گفت : آقایون و خانوما! به سلامت. و ملت سرخورده و گیج پیاده می­شدند و می­رفتند دنبال کارشون و راننده یه سیگار آتیش می­داد و می­نشست منتظر یدک کش. دو تا عامل باعث شد این حرکت طبیعی راننده برای من غیر طبیعی جلوه کنه. اول اینکه چرا باید همیشه توی یک نقطه اتوبوس خراب بشه و دوم اینکه چرا مورد اول برای تعجب شما کافی نبود؟! راستی مورد دوم بعد از چند بار خراب شدن اتوبوس برملا شد.یعنی وقتی همه رفتند و من مثل همیشه حس گجت وارم گل کرده بود و به سلولهای خاکستریم کرم افتاده بود و. .. متوجه آن شدم. دوم اینکه چند دقیقه بعد از رفتن مسافرا و افتادن آبها از آسیاب و گرفتن آخرین کام از سیگار و پرت کردنش از پنجره ( از پرداختن به جزئیات بیزارم ولی کاملاً لازمه ) اتوبوسو استارت می­زد، می­رفت توی کوچه فرعی و به سلامت. اگه حدس زدید می­رفت کجا؟ خونشون؟ نچ. خونتون؟ نچ. خونمون؟ نچ. اتاق تمساحها؟ ..... گله و شکایت به رئیس خط بردم. منو کشید یک کناری و گفت: این بابا یک مشکل خانوادگی داره. لطفاً پیگیری نکن. یک راننده منو کشید یک کناری و گفت: طرف دور از چشم زنش یه زن دیگه گرفته. یک رانندة دیگه منو کشید یک کناری (چه بکش بکشی شد!) و گفت: خواهر رئیس خطّو صیغه کرده، اون بابا هم جون به گرو داره گزارش نمیده. تو برو گزارش بده تا پدرشو در بیارن. اما من نه تنها گزارش ندادم بلکه هر موقع اتوبوس خراب می­شد، یک لبخند ملیحی به راننده می­زدم و می­گفتم : اشکالی نداره آقای راننده. برید به کارتون برسید، ما پیاده گز می­کنیم. آقا نکنه اگه یه وقتی دیدید راننده ترمز دستیو کشید و رفت پایین و اومد گفت به سلامت، رگ غیرتتون بالا بیاد و بزنید بیخ گوش راننده. تجربه نشون داده خراب شدن اتوبوس دلایل مختلفی داره که فقط یکی از اونا صیغه کردن خواهر رئیس خط شصت و شیش توسط رانندة سبزه­ایه که شونههاش میپره و ابروهاشو میپرونه و پلکاشو می­چرخونه.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 172صفحه 28