مجله نوجوان 185 صفحه 23

از غذا انتقاد کنید و چند ایراد جزئی هم از آن بگیرید بد نیست . البته این کار را حتماً در گوش صاحب عزا انجام دهید و در حالی که وانمود می کنید نمی خواهید کسی جز او متوجه این قضیه شود ، دیگران را هم مطلّع کنید ! با این کارها می توانید عمق کاسة صبر صاحب عزا را بسنجید و بفهمید که با یک عزادار واقعی روبرو هستید یا یک عزادارنما که دنبال پول و پلة مرحوم آمده است ! چند کیلو کیک برای مراسم ازدواج ! تقریباً تمامی موارد فوق در مراسم عروسی هم کاربرد دارد . در عروسیها معمولاً همه می خواهند خودشان را شاد نشان بدهند و با تمدن برخورد کنند و هِی «بفرمایید» و «خواهش دارم» و «اختیار دارین» و از اینجور چیزها نثار هم کنند . اگر شما یکی دو تا از تکنیک های اعصاب نوری خود را به کار بگیرید ، حتماً لحن صاحب جشن تغییر پیدا خواهد کرد و هم خودتان وهم دیگران خواهید فهمید که خنده ها و لبخندهای ایشان چه قدر الکی و مصنوی و قلّابی و «چینی» است ! به میوه و شیرینی روی میز خود و دیگران رحم نکنید .و مدام دهانتان پر باشد و دَخل همه چیز را بیاورید . در هنگام سِرو غذا اگر با سلف سرویس مواجه هستید ، به شیوة غارتگران مغول به میز حمله ور شوید و تا می توانید راه خوردن همه نوع غذا و دسر را بر خودتان هموار کنید . مهم نیست که بتوانید همة آنها را بخورید چون با میوه و شیرینی فراوانی که پیش از آن در شکمتان ریخته اید ، حتماً کسر جا می آورید و معده تان اِرور می دهد ولی شما به کار خود ادامه دهید ، شاید همین که کوهی از غذا درون بشقابتان باشد و شما به آن لب نزنید بتواند به شکلی دیگر اعصاب صاحب مجلس را نوردی نوردی کند . یکی از مراحل ویژه منحصر به فرد در مراسم عروسی ، ژانگولر بازی است . اگر برای مجلسشان خوانند ، نوازنده ، تردست یا هر کوفت سرگرم ساز دیگری دعوت کرده بودند حتماً پیششان بروید و از آنها بخواهید آوازی را که آرزو داشته اید در این مراسم برای شادی ماه دوماد و عروس خانم در نظر گرفته اید . بخوانید .بعد از اینکه میکروفون را در دست گرفتید ، اول کلّی ناز و ادا و عشوه بیابید که مثلاً رویتان نمی شود . بعد که همة جمع حاضر از روی کنجکاوی و ناچاری از شما تقاضا کردند که ادامه بدهید و خجالت نکشید ، دیگر میکروفون را رها نکنید و هر چیزی که از عنفوان کودکی تا امروز بلدید را اجرا کنید : از «یک توپ دارم قلقلیه» گرفته تا «حسنی نگو ، بلا بگو» و «آرمینا نه ! پارمیدا !» و «به به آب طالبی» و بعد از آن هم چند جوک بگویید تا جمعیت سرخ و سفید شوند . اگر هم جوک خاصّی به ذهنتان نمی رسد ، چند تا از پیامک های دریافتی را بخوانید . زیاد طول نمی کشد که میزبان محترم ذات خودش را برملا می کند و نقاب از چهره برمی دارد . البته ممکن است در این مراسم نقاب برداری ، چند چک و لگد هم نصیب شما بشود که اصلاً اهمیتی ندارد . در آخر ، به همراه کاروان حمل عروس به راه بیفتد . اگر یک بوق استاد یومی داشته باشید خیلی خوب است چون می توانید تا نیم تنة خود از ماشین بیرون بیایید و بوق و بق کنید . حتی اگر کسی هم شما را در این کار همراهی نکرد ناامید نشوید و به کار خود ادامه بدهید چون ما همیشه از شما حمایت می کنیم .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 185صفحه 23