مجله نوجوان 189 صفحه 35

هر روز می‏رسم لب این سالخورده رود با کوزه‏ای که بشنوم از رودها سرود تقسیم می‏کنم عطشم را به ماهیان می‏ریزم التهاب دلم را میان رود *** اما تو رفته‏ای به فراسوی رودها من سنگ مانده‏ام لب این ساحل کبود

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 189صفحه 35