نزار قبانی
ترجمۀ موسی بیدج
بوستان
وقتی که تو را دوست میدارم
بارانی سبز میبارم
بارانی آبی
بارانی سرخ
بارانی از همه رنگ
از مژگانم گندم میروید
انگور
انجیر
ریحان و لیمو
وقتی که تو را دوست میدارم
ماه از من طلوع میکند
و تابستانی زاده میشود
گنجشکان مهاجر باز میآیند
و چشمهها سرشار میشوند
وقتی به قهوه خانه میروم
دوستانم
گمان میکنند که بوستانم!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 197صفحه 34