مجله نوجوان 198 صفحه 9

در انجام دادن تکالیف مدرسه به او کمک می‏کردند. او به درس خواندن علاقه داشت و درسها را به خوبی فرا می‏گرفت اما نمی‏توانست بخواند یا بنویسد. در سال 1819، کشیش دهکده ماجرای لوئیس را برای رئیس مدرسۀ بزرگ نابینایان در شهر تعریف کرد. مدرسه‏ای که نابینایان در آن ریاضیات، دستور زبان، جغرافیا، تاریخ و موسیقی می‏آموختند و خواندن را هم یاد می‏گرفتند. لوئیس در آخرین ماه سال 1819 به این مدرسه در پاریس رفت. او عاشق کلاسهایش بود و نمره‏های بسیار خوبی می‏گرفت. پیانو نواختن را آموخت و توانست کلاه و زیر پوشش را به دست خودش وصله بزند. او خواندن با کمک انگشتانش را آموخت، حروفی که روی سطحی بزرگ‏تر از حد معمول قرار داشتند و لوئیس می‏توانست آنها را با انگشتانش لمس کند. او بعضی از کلمات را به راحتی تشخیص می‏داد ولی بعضی از آنها، بسیار سخت تشخیص داده می‏شدند. حروف برای راحتی تشخیص می‏بایست خیلی بزرگ می‏شدند، تا حدی که در اغلب موارد در یک صفحۀ کاغذ فقط چند کلمه وجود داشت. بنابراین، کتابها بسیار بزرگ و سنگین بودند و به همان نسبت، قیمت بالایی داشتند و از همه بدتر اینکه کتابخانۀ مدرسه فقط 14 کتاب داشت. لوئیس در این شرایط، مثل بقیۀ همکلاسیهایش ناچار بود 3 تا 4 کتاب درسی را در طول یک ترم، دوباره و چند باره بخواند. اینجا بود که لوئیس، به یاد سلولهای خاکستری مغزش افتاد. او به دنبال راه حل بهتری برای مسألۀ خواندن و نوشتن نابینایان بود و آنقدر جسارت داشت که توانست به الفبای جدیدی فکر کند. بعد از گذشت حدود 3 سال، لوئیس روشی را اختراع کرد که در آن، الفبا با نقاط بر آمده ایجاد می‏شد. همکلاسیهای لوئیس معتقد بودند که اختراع او فوق­العاده است چون آنها قادر بودند به راحتی بنویسند و بخوانند. امروزه، هزاران کتاب با الفبای بریل لوئیس منتشر شده است. *** و بالاخره یادمان باشد که لوئیس بریل، موقعی که الفبای فوق­العاده‏اش را اختراع کرد، فقط 15 سال داشت. خود دانید!

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 198صفحه 9