یاد دوست
امام و نماز جماعت
در نجف، امام نماز ظهر را در منزلشان
میخواندند و به مسجد نمیرفتند.
مسجدی در نزدیک منزل امام بود
که معروف به مسجد ترکها بود ولی
آن طور که نقل میکنند، مسجدی بود
که شیخ انصاری، رحمه الله علیه، در
آن نماز میخواندند و درس میگفتند
و به آن مدرسۀ شیخ هم میگفتند. در
این مسجد مرحوم بحرالعلوم که یکی
از علمای نجف بود، نماز میخواندند و
چون دیگر ایشان مریض شده بودند
و برای نماز به مسجد نمیرفتند، هر
چه میآمدند خدمت امام که ایشان
در این مسجد نماز را بخوانند، اخلاق
امام و بزرگواریشان اجازه نمیداد و
قبول نمیکردند. ایشان خودش پیک
فرستاد. ما او را میشناختیم. مردی
بزرگوار و از علمای حوزه بود. خداوند
انشاالله او را رحمت کند و ما را
بیامرزد. علمای دیگر هم آمدند امّا
امام قبول نمیکردند. تا اینکه خود
آن بندۀ خدا با آن کهولت سنشان
خدمت امام آمدند گفتند:«اگر شما
نیایید، من نماز نمیخوانم». تا اینکه
امام قبول کردند. بعضی از علمای آنجا
میخواستند از امام تجلیلی شود. عدّهای
آمدند به خدمت امام که ایشان را به
مسجد ببرند. این مقدّمۀ تشریفات
بود. من که خدمت امام بودم، متوجّه
این مسئله نشدم و نفهمیدم یعنی چه.
ولی امام با آن فراست خدادادی که
داشتند، دریافتند که قضیه چیست.
امام فرمودند: «بروید، من خودم
میآیم.» و قبول نکردند که دو سه
نفر از علما ملازم ایشان باشند و امام
را با تشریفات ببرند و آنها را بیرون
کردند ولی چون من در منزلشان بودم
و خادمشان بودم، همراهشان رفتم.
عبدالعلی قرهی
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 200صفحه 10