مجله نوجوان 200 صفحه 24

پرفسور بالتازار لیلا بیگلری یک اختراع وابسته بعضی چیزها خیلی به هم مربوطند؛ مثلاً قاشق و غذا یا بخاری و سرما یا بانک و پول یعنی اول باید دومی باشد تا اولی اختراع شود. مثلاً اگر هوا همیشه گرم باشد که نیازی به اختراع بخاری وجود ندارد یا اگر پولی در میان نباشد که اختراع بانک کار بیهوده­ای است ، آدم به جایش سوپر مارکت می­زند. یا اگر غذایی برای خوردن وجود نداشته باشد، داشتن سرویس قاشق و چنگال و چاقو چه دردی را دوا می­کند؟ قفل هم از همین اختراعات وابسته است. قفل از آن وسایلی است که بعد از اختراع دزد به وجود آمد. یعنی بعد از اینکه دزد اولیه تمام آذوقۀ زمستانی یک انسان اولیه را به یغما برد، انسان اولیه تصمیم گرفت راهی پیدا کند تا دیگر چنین بلایی سرش نیاید و یک دزد اولیه نتواند سرش را پایین بیندازد و برود درون غار و همۀ خوراکیهای او را بدزدد. ظاهراً انسان اولیه با توجه به نیازی که به قفل داشت، خیلی زود به فکر اختراع آن افتاد ولی چون هنوز در اختراع نشده بود، این اختراع به حالت بالقوه باقی ماند تا اینکه بالاخره در تاریخی نامعلوم، در اختراع شد و همین مسئله باعث شد که عرصه، برای اختراع قفل هم پدید بیاید. این اتفاق همین چند وقت پیش یعنی حدود 4 هزار سال پیش افتاد. یعنی یک آدمی که خیلی از دست دزدها و فضولها شاکی بود، رفت یک در