مجله نوجوان 208 صفحه 22

حامد قاموس مقدم به قلبت اعتماد کن! انیمیشن بولت، سگی هنرپیشه است که به همراه صاحبش پنی در یک سریال به نام بولت بازی می‏کند. کارگردان این سریال برای اینکه طبیعی‏ترین احساس و بازی را از بولت بگیرد، محیط زندگی او را در استودیوی فیلمبرداری به شکلی آماده کرده است که ا و تمام وقایع داستان را حقیقی بداند. بولت با استفاده از جلوه‏های ویژه و تمهیدات سینمایی، تواناییهای عجیب و غریبی دارد و این تواناییها به او احساس یک ابر قهرمان را می‏دهد. باوری که نسبت به وقایع فانتزی سریالش برای بولت ایجاده شده است، باعث می‏شود که او برای نجات پنی و یافتن «مردچشم سبز» که سر دستۀ خلافکاران است و پنی را به گروگان گرفته است، از استودیو خارج شود و پا به دنیای واقعی بگذارد. در دنیای واقعی خبری از تواناییهای اعجاب­ آور او نیست. به همین خاطر بولت مورد تمسخر دیگران قرار می‏گیرد. در میانۀ راه او با گربه‏ای به نام «می تنز» و همستری به نام «رینو» آشنا و همسفر می‏شود. می‏تنز مانند دیگران بولت را ابله فرض می‏کند ولی رینو که مشتری پر و پا قرص سریال بولت است به او ایمان دارد و برای رسیدن او به هدفش او را یاری می‏دهد. در طول سفر آنها به هالیوود، می‏تنز سعی می‏کند که لذّت «معمولی بودن» را به بولت بچشاند. بولت در نهایت ابر قهرمان درونی خود را پیدا می‏کند و درک می‏کند که