مجله نوجوان 215 صفحه 28

طنز بچه محصل چطوری آدم بدبخت میشود؟ آدم رفته است کلاس اول ابتدایی و معلم دارد اولین املاء را می گوید. همکلاسی آدم به آدم می گوید: « چند تا مداد داری؟ » آدم می گوید: « یکی! » همکلاسی می گوید: « اگر نوک مدادت بشکند بدبخت می شوی. » آدم یاد می گیرد که اگر چند تا مداد داشته باشد بدبخت نمی شود. آدم بزرگتر شده است و دانش آموز دبیرستان است و همراه بچه های دیگر به اردو رفته است و مبصر کلاس می گوید هرکس از اتوبوس جا بماند در این منطقه کوهستانی ماشین گیرش نمی آید و بدبخت می شود. آدم در اردو از اتوبوس که پیاده شد مثل دیگران مشغول بازی و گردش نمی شود. همانجا زیر سایة اتوبوس می نشیند و تا غروب از جایش تکان نمی خورد مبادا که از اتوبوس جا بماند و بدبخت شود. **** آدم رسیده است به سال های آخر دبیرستان، حالا، هم پدر و مادر و هم معلمها و مشاوران مدرسه روزی صد بار به آدم می گویند که تو باید خودت را برای کنکور آماده کنی. اگر در کنکور رتبه ات بالاتر از سه رقمی باشد بدبخت می شوی، هیچ آینده ای نداری و باید سرگردان و بیکار و علاف در خیابانها قدم بزنی. آدم تلاش می کند. درس می خواند. حفظ می کند. تست می زند. در کنکور ده دوازده تا مداد با خودش می برد. صبح روز آزمون تلاش می کند که از اتوبوس جا نماند و حالا رتبه اش دو رقمی شده است. اما همه می گویند که اگر در انتخاب رشته دقت نکنی بدبخت می شوی. دقت میکند و بدبخت نمی شود. اگر خوب درس نخوانی بدبخت می شوی. خوب درس می خواند و بدبخت نمی شود و لیسانس می گیرد. اگر ادامة تحصیل ندهی بدبخت می شوی. ادامة تحصیل می دهد و بدبخت نمی شود. اگر در انتخاب همسر دقت نکنی بدبخت می شوی. در انتخاب همسر دقت و حتی وسواس می کند و بدبخت نمی شود. حالا همه چیز برای فرار کردن از بدبختی آماده است. آدم کار پیدا می کند و کارمند می شود و می داند که اگر با رئیس، خوب نباشد بدبخت می شود. اگر حرف زیادی بزند بدبخت می شود. بنابراین میانه اش با رئیس خوب است. حرف زیادی هم نمی زند و بدبخت نمی شود. ***** حالا آدم هر روز نیم ساعت زودتر به ایستگاه می رود که از اتوبوس جا نماند، تا بدبخت نماند، چند تا مداد و خودکار اضافی در جیبش می گذارد که بدبخت نشود. از رئیس اطاعت می کند که بدبخت نشود. ساکت و آرام و سر به زیر است که بدبخت نشود. حالا گاهی که خیالش از هر جهت راحت است و نگران نیست که بدبخت بشود. لبخند می زند و احساس خوشبختی می کند. دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 3 پیاپی 215 / 12 اردیبهشت 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 215صفحه 28