مجله نوجوان 216 صفحه 29

1- مردم شهرهای مختلف زمین سعی می کنند چنان رفتاری داشته باشند که نمایندة شهر و سرزمینشان باشند و باعث شوند هرکس رفتارهای آنها را می بیند، ایمان بیاورد که از سرزمینی آمده اند که انسانهای وارسته و ارجمندی دارد. 2- مردم زمینی هرگز سعی نمی کنند هویت خود را پنهان کنند. چون هویت چیز بدی نیست که آدم آن را پنهان کند و البته اگر آدم سعی کند چیزی را پنهان کند به طور رسوایی ضایع می شود و به عبارتی درست جایی که انتظارش را ندارد، به خاکی می زند و تشت رسوایی اش از پشت بام می افتد ولی آدمها تکلیف خودشان را با هم می دانند و خیلی راخت با همدیگر برخورد می کنند و سعی نمی کنند هویت جعلی و متفاوتی از آنچه هستند، برای خود بسازند. 3- آدمها همیشه اگر چه سعی در پنهان کردن عیوب خود دارند ولی تمام سعیشان این است که آن عیبها را رفع کنند. وقتی از سرزمین مادری یک زمینی می پرسی، او تلاش می کند با زیباترین کلمات از سرزمین خود سخن بگوید و زیباییهای دلنشین آن حتی کویر زیبایش را برای تو به تصویر بکشد. او سعی می کند عیبهای سرزمین خودش را برای خودش نگاه دارد، چون معتقد است همه باید از سرزمین او ذهنیت مناسبی داشته باشند. درست به همین خاطر که سرزمین مادری اوست، می خواهد نمایندة خوبی برای سرزمین خود باشد. 4- وقتی برای یک زمینی مهمانی می آید که با سرزمین او آشنایی ندارد، او را بیگانه قلمداد نمی کند. در مقابل او با آرامش برخورد می کند. سعی می کند آدرسهای درستی به او بدهد و با چنان شوق و ذوقی در مورد فضاهای دیدنی سرزمینش سخن می گوید که مهمان را شیفتة سرزمین خویش می کند. شما نمی دانید از آمدن شما فضاییها به زمین چه سود سرشاری نصیب ما می شود! ما نمی دانیم ذوق خود را از دیدن شما پنهان کنیم، اگر چه بعد از رفتن شما باید تا مدتها خرابیهای حضور شما را ترمیم می کنیم! 5- کسی که به خوبی توانمندیهای سرزمین خود را بشناسد، تمام تلاش خود را برای حفظ این توانمدیها متمرکز می کند. در هر سرزمینی عده ای مشتاق یاد گرفتن آن چیزهایی هستند که برایشان دلپذیر است تا بتواند آن را به سرزمین مادری خود منتقل کنند. به همین خاطر زمینیها همیشه در حال یاد گرفتن و منتقل کردن هستند. 6- دیر یا زود باقیماندة منابع زیرزمینی و زیر ماهی و زیر نپتونی و زیر... مصرف می شود و اگر ما نتوانستیم روی منابع دیگری سرمایه گذاری کنیم، نابود می شویم. مهمان به غیر از امکانات رفاهی نیازمند امنیت است. همان موضوعی که متأسفانه در کرة ما حتی اسمی هم از آن نیست. شما اگر بخواهید لااقل آدمها به کرة شما بیایند و با شما رفت و آمد داشته باشند، باید همین موضوع را رعایت کنید، یعنی امنیت آنها را تضمین کنید و این موضوع فراهم نمی شود مگر با همت شما. 7- نکته ای که اول بحثم به آن اشاره کردم و باید آن را جدی بگیریم، آموختن آنچه خودمان یاد گرفته ایم یا تجربه کرده ایم ، به بچه هایمان است. آفرین! حالا فهمیدید معنای « سالی که نکوست از بهارش پیداست » چیست؟ تمام حرف من این است که باید با رفتارهایمان به بچه هایمان بیاموزیم که نسبت به شهر و دیار خود همین احساس را داشته باشند. دوستان! توجه داشته باشید این موضوع آنقدر جدی بود که من نتوانستم با عقب ماندگی شما شوخی کنم و اینکه همینطوری جدی هم که حرف زدم، می بینم شما فقط دارید مثل مجسمه به من نگاه کنید و ظاهراً یک کلمه از حرفهای مرا هم نفهیمیده اید! پس دوباره از اول می گویم، درس هشتم : « فردای زمین، فردای ماه » سالی که نکوست از بهارش پیداست... دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 4 پیاپی 216 / 19 اردیبهشت 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 216صفحه 29