مجله نوجوان 217 صفحه 21

حیم- اعصاب نورد خدمات اعصاب نوردی هر روز یک عدد به شمارش معکوس خود نزدیک تر می شود و اغلب وظیفة خود را تا صفر انجام می دهد و از سر وظیفه شناسی شروع به شمارش مثبت هم می کند. این یکی از مهم ترین و اساسی ترین ترفند های این سازمان نازنین برای اعصاب نوردی است و در واقع نه دقّی دارد و نه سقّی! هر وقت که شما از جلوی آن پروژه و از پای آن تابلو رد می شوید، اعصابتان فرزکاری می شود. حالا حساب کنید که روزانه چند نفر از جلوی آن تابلوها رد می شوند و چند نفر ساعت اعصاب نوردی بدون واسطه ایجاد می شود. بدترین حالت این است که ما می بینیم نیرو های این سازمان محترم همیشه در حال تکاپو و فعالیت هستند ولی نمی دانیم چرا وقتی یک نسیم در شهر می وزد، گرد و غبار و کثافتی به هوا بلند می شود که انگار طوفان کاترینا با مخلفات تشریف آورده اند و وقتی که یک نمه باران می زند، همة جویها حالشان به هم می خورد و تمام نخاله ها و تفاله های خود را روی سطح خیابان بالا می آورند و هنوز که هنوز است، مشکل ترافیک تهران با وجود این همه اتوبوس اضافی، کارت سوخت اضافی، گرفت و گیر اضافی و کلاً اضافه کاری حل نشده است. حالا و با این توضیحات بیشتر می توانید درک کنید که این سازمان چه نبوغ سرشاری در اعصاب نوردی دارد، آن هم برگزاری چنین نمایشگاهی که در آن می خواهد این خدمات ویژه خود را به رخ بکشد. البته معلوم نیست چرا ایشان برای کاری که برای مردم انجام می دهند و وظیفه شان هم است، نمایشگاه برگزار می کنند و می خواهند برای کاری که کرده اند جایزه بگیرند. این مثل این است که پدر خانواده هر شب اهالی را به خط کند و به خاطر اینکه سر کار رفته است و تکه نانی جلوی کودکان و همسر خود گذاشته است، آنها را چوب بزند و برایشان تبلیغات کند. البته این مسئله خیلی هم چیز غریبی نیست زیرا مثلاً سازمان آب به خاطر اینکه لوله کشی می کند و به منزلها آب رسانی می کند، سر مردم منت دارد یا ادارة برق به خاطر تأمین برق مصرفی حق دارد مردم را مؤاخذه کند و نامة تهدیدآمیز در منازل بیندازد یا وقتی از مأمور گاز می خواهی که بیاید و علت نشت گاز از رگلاتور دم در خانه را بررسی کند، به خودش حق می دهد که با مصرف کننده مانند یک برده برخورد کند یا بقالی محل به خاطر اینکه شیر تاریخ مصرف نگذشته دست مشتری می دهد تا او مسموم نشود و نمیرد، به خودش حق می دهد که باقی پول را جلوی مشتری پرتاب کند و اگر از دستش برمی آمد و این مأموران نیروی انتظامی با قوانین ضد ارذل و اوباش خود دست و پای او را نمی بستند، با یک چماق درست و حسابی مشتری را ادب می کرد یا رانندة تاکسی محترمی که قرار است باقی پول را مطابق با تعرفة مشخص به مسافر بازگرداند، به جای آن یک چک و لگد به مسافر نمی زند یا خیلی موارد مشابه که دور و برمان وجود دارد و شما به شخصه برای خود اعصاب نوردی می توانید در خانه بنشینید و فقط به این موارد فکر کنید! به هر حال اگر می توانید یک پوشش فولادی برای اعصاب خود تهیه کنید، حتماً به این نمایشگاه ارزنده یک سر مختصری بزنید و خودتان کلاه خودتان را قاضی کنید که ببینید اگر قرار باشد از طرف کلوپ اعصاب نوردی به کسی یا جایی یک کاپ اعصاب نوردی جایزه بدهیم آیا به ایشان تعلق می گیرد یا نه. دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 6 پیاپی 218 / 2 خرداد 1388