مجله نوجوان 217 صفحه 32

ف مثل شهروند آموزش قوانین شهروندی برای ساکنان کره ی ماه موهبتی به نام زباله و بهداشت عزیزان نور دیدة من! شما باعث شدید یکبار دیگر مردم زمین به اهمیت شهرداری پی ببرند. سالها بود که این اداره از خاطر مردم رفته بود و تمام وقت خود را به برنامه ریزی برای شهر اختصاص داده بود. ولی با آمدن شما به شهر دوباره این ادارة برنامه ریز، به تشکیلاتی که سالهای سال آن را رها کرده بود بازگشت. یعنی جمع آوری زباله و ترمیم خرابی های فضای سبز وکارهای دیگر. آدمها سالهاست که طبق یک آموزش دقیق همه امور مربوط به تفکیک زباله را خودشان انجام می دهند و مأموران شهرداری به راحتی به انتقال زباله تفکیک شده و تبدیل آن به مواد بازیافتی صنعت بزرگی را تأسیس کرده اند. اما با تشریف فرمایی شما دوباره همان شده که نبوده! و دوباره آشغالهایی که فقط به درد از بین خوردن می خورد و پنهان کردن. آخر من به چه زبانی بگویم این آدمها تا به حال چنین موجوداتی ندیده اند و الان است که آنفاکتوس کنند و جان به جان آفرین تسلیم نمایند. شما دوست عزیز که خربزه را با سیرابی و ظرف پلاستیکی و روزنامه صبح دیروز توی یک پلاستیک گذاشتی پشت در خانه و نه سر خیابان، با خودت فکر نکردی یک بچه آدمیزاد اگر خدای نکرده چشمش بیفتد به چنین صحنه فجیعی چقدر برایش بدآموزی دارد؟ الان از نظر آدمها این اتفاق یک جنایت محسوب می شود و شاکی عمومی دارد پدر صاحب بچه فضایی را درمی آورند. شانستان گرفت من پلاستیک را بردم توی حیاط با دست های مبارک تفکیک کردم وگرنه یا توی زندان بودیم یا توی فضا. به هر حال من مجبورم درسهایی را که از آدمها از بر شده اند برای شما دوباره تکرار کنم. یک روزی توی همین شهر سالانه هزاران تن زباله هدر می رفت و مردم بدون اطلاع از ارزش بالای زباله با مخلوط کردن آنها باعث می شدند یک فرصت مناسب استفاده از محصولات متنوع این طلای کثیف از بین برود، اما بالاخره یک روزی عقلشان را جمع کردند و طرح تفکیک زباله را پیاده کردند و خیرش را هم دیدند. مثل شما خوب است که آدم از هشتصد کیلومتری کرة ماه نمی تواند عبور کند چرا که غیر از بوی جوراب ملکه، زباله های ریخت و پاش توی جوی آب و کالهای سرباز و دره های پر لجن و سطلهایی که ظاهراً برای قشنگی توی خیابانها گذاشته اند... و هنوز هم بگویم؟ حالا چرا شما قضیه را سیاسی می کنید؟ موضوع جوراب ملکه شوخی بود، بگویید ایشان را یک حمامی ببرند لااقل، تا بعد از هفتاد سال سلطنت برای یک بار هم حمام را تجربه کنند و ببینید شما زیادی هم زشت نیستید! حال که خوب شما را توی نم گذاشته ام و کثیفهای تمام دوران زنگی را با دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 6 پیاپی 218 / 2 خرداد 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 217صفحه 32