مجله نوجوان 222 صفحه 22

ف مثل شهروند آموزش قوانین شهروندی برای ساکنان کره ی ماه مصرف گرایی چیز خوبی نیست قاسم رفیعا پس از اینکه شما را برده ام و همه جا گردانده ام، به یک واقعیت تلخ رسیده ام. دوست دارید بدانید؟ چه علاقه ای هم نشان می دهید! تو را خدا دستهایتان را بیندازید. حتی یک نفر به واقعیتها علاقه ای ندارد؟ از بس غیر واقعی زندگی کرده اید نمی توانید واقعیت را درک کنید. اینکه یک بند دهانتان بجنبد، اینکه توی کرة ماه بیشتر از درختها تابلوهای تبلیغاتی است، اینکه شما سوسک را رنگ می کنید و به جای آن فولکس می فروشید،اینکه چون عمة مائرتان سفینة نو خریده شماهم باید بخرید، اینکه رنگهای زشت و زننده را به عنوان مد سال و روز و ساعت می پوشید و کلی پول برایش به چاه می ریزید، اینکه بیشتر از توی باک سفینه هایتان روی زمین را پر از سوخت می کنید و... اینها را مصرف گرایی می گویند، فهمیدید؟ فولکسش را نفهمیدید؟ اشکالی ندارد. آمارها نشان می دهد که 99 درصد واشر شیرهای کرة ماه خراب است. آمارها نشان می­دهد مصرف سوخت شما دو برابر میانگین سوخت مردم کرة زمین است. آمارها نشان می دهد شما مرده اید و خودتان خبر ندارید. داغید، نمی فهمید. تنها کسانی که می توانند این موجود مرده و یا در حال مرگ را به زندگی برگردانند، خود شمایید و بس! شما در کرة ماه، مصرف گرایی را تبدیل به فرهنگ کرده اید. خاندان سلطنتی که برای تنوع، مصرف می کنند، طبقة متوسط که برای رسیدن به خاندان سلطنتی و طبقة متوسط به پایین هم برای زنده ماندن اسراف می کنند! اینکه تنها تفریح شما خرید کردن است، اینکه خجالت نمی کشید قرض بگیرید و اینکه فکر می کنید هر چه تبلیغات می گوید درست است، نشان می دهد شما حسابی مصرف گرا شده اید و ما خوشحالیم که بعد از مدتها توانسته ایم جلوی مدهای عجیب و غریب را بگیریم. مد: در حد متعارفش بد نیست ولی انصافاً این روش زندگی شما و این نوع لباس پوشیدن و مدل مو و شاخک، خجالت آور و بلکه شرم آور است. شلواری که فاق نداشته باشد ولی پاچه اش روی زمین کشیده شود، شلواری که مثل جگر زلیخا باشد، پیراهنی که قوطی رنگ رویش چپه شده باشد، دکمه های پیراهن اندازة سینی مسی، گردنبند های 63 کیلویی که باعث می شود دماغ شما به زمین کشیده شود و... تصاویر متعارف و هر روزة زندگی در کرة ماه است. اگر بر فرض غیرمحال یک روز آقایی ماه پیشونی فراموش کند که پاچة شلوارش را توی جورابش کند (در ماه، همیشه پاچة شلوار را توی جوراب می کنند چون ماه پر از گل است)، از فردا همه از این کارها به عنوان یک مد پیروی می کنند. این است که شما پیشرفت نمی کنید. تبلیغات: در زمین تبلیغات به معنای یادآوری نکات مثبت و منفی کالاست. یعنی اینکه به شما یادآور می شوند که این کالا دارای مزایای زیر است اما کالای مورد نظر نمی تواند خواستة شما را در فلان زمینه برآورده کند. این نوع تبلیغات باعث می شود که بین مصرف کننده و تولیدکننده اعتماد متقابل ایجاد شود اما متأسفانه در کرة ماه برای یک کالا تبلیغات متناقصی مشاهده می شود که شما به راحتی متوجه می شوید دارند دروغ تحویل شما می دهند. به عنوان مثال تبلیغ زیر یک نمونه از آگهیهای تبلیغاتی در کرة ماه است که من یادم مانده: اگر می خواهید بچه های شما به اشتها بیایند، از کالای تلخکام استفاده کنید (همانقدر که ما به شیرینی علاقه داریم، فضاییها به تلخی علاقه مند هستند.) تلخکام جلوی پرخوری بچه های شما را می گیرد. - هی! چرا می خواهی خودتو بکشی؟ - دیگه از دست این زندگی خسته شدم. می خوام خودمو دار بزنم. - چرا خودتو دار بزنی؟ با تلخکام، مرگ بی صدا به سراغ شما می آید. یعنی حتی برای آنهایی هم که قصد خودکشی داشته اند، تلخکام برنامه ریزی کرده بود. نه، من برای تلخکام تبلیغات نمی کنم. دارم درس می دهم. خب، شما بروید بگویید توی کلاس تبلیغات کرده. انگار من از ملکه می ترسم. اینجا زمین است و سرزمین مادری من و هر چه دلم بخواهد می گویم. من چه کار کنم که ملکه سهام دار و مدیرعامل شرکت تلخکام است؟ تازه علیه تلخکام صحبت کردم نه به نفعش، چی؟ اون مال نخست ویزه؟ خب، من این را نمی دانستم، بگذریم، شما آخر کلاس بمان تا از دلت در بیاورم. به دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 10 پیاپی 222 / 30 خرداد 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 222صفحه 22