مجله نوجوان 228 صفحه 9

قصه آخرش را گفت سید محمد طباطبایی از کار موظف و مستمری گرفتن دست بر می داشت و فقط کار فردی غلط گیری و فهرست اعلام نویسی و . . . . را انجام می داد . اولین بار که به فکر تدارک کتاب برای کودکان افتاد ، سال 1335 یعنی در سن 35 سالگی اش بود . در این سال در عکاسی یادگار یا بنگاه ترجمه و نشر کتاب کار می کرد . قصه ای از «انوار سهیلی» را در چاپخانه ، هنگام غلط گیری می خواند که به نظرش خیلی جالب آمد ، فکر کرد اگر ساده تر نوشته شود ، برای بچه ها مناسب است . جلد اول «قصه های خوب برای بچه های خوب» خود به خود از همین جا پیدا شد . آن را شب ها در حالی می نوشت که توی یک اتاق 2*3 متری زیر شیروانی ، با یک لامپای نمره ده دیوار کوب زندگی می کرد . نگران بود کتاب خوبی نشود و او را مسخره کنند . آن را اول بار به کتابخانه ابن سینا ( سر چهار راه مخبرالدوله ) داد که بعد از مدتی آن را رد کردند . آن را به انتشارات امیر کبیر برد . آن جا حاضر شدند آن را چاپ کنند . وقتی یک سال بعد ، کتاب منتشر شد ، دیگران که اهل مطبوعات و کار کتاب بودند ، گفته بودند که خوب است . به همین خاطر ، انتشارات امیر کبیر جلد دوم آن را مطالبه کرد . کم کم این کتاب ها به هشت جلد رسید ، البته قرار شده بود ده جلد شود ، ولی مجال نوشتن آن را پیدا نکرد . او هم زمان با نگارش مجموعه «قصه های خوب برای بچه های خوب» مجموعه «قصه های تازه از کتاب های کهن» را نوشت . آذر یزدی ترجمه ای به نام «گربه ناقلا» و حکایت شعر گونه ای به نام «شعر قند و عسل» و هم چنین دو کتاب آموزشی بنام «خود آموز عکاسی» و «خود آموز شطرنج» را هم در کارنامه خود دارد . آذر یزدی ، در سال 1343 از سازمان یونسکو جایزه ای دریافت کرد و در سال 1345 دو اثرش به عنوان اثر برگزیده «کتاب کودک» انتخاب شد . مهدی آذر یزدی ، با انتخاب سبک شخصی اش در تهیه و نگارش داستان هایش به صورت یکی از نویسندگان ورزیده و مطلع داستان های کودکان در ادبیات معاصر ایران درآمد . او عاشق کتاب کتابخوانی بود ، درباره لذتش از کتابخوانی گفته بود : « آخه می دونی فضول هم هستم ، می خوام همه چیز رو بدونم . بچه که بودم کتاب نداشتم ، پای منبرهای مذهبی بزرگ می شدم و هر چه می شنیدم قصه های تکراری بود . کلیله و دمنه را که برای انتشارات امیر کبیر تصحیح می کردم دیدم چه قصه های خوبی ، کار باز نویسی را برای بچه ها شروع کردم تا کتاب و قصه داشته باشند . » آذر یزدی که در بیت و یک سالگی به تهران آمده بود در سال73 به یزد بازگشت چرا که دیگر پول اجاره خانه در تهران نداشت . به خانه پدری رفت که با آرامش بنشیند و بنویسند؛ پشیمان شد ، ولی دیگر توان جا به جایی نداشت . زندگی در شهرستان را دوست نداشت و می گفت : «همه چیز برای مرکز نشین ها ست ، هر چه هست در تهران است ، نمایشگاه ، کتابخانه و . . . پل عابر پیاده هم که پله برقی شده . آن وقت می گن تهران شلوغ شده ، خوب مردم از ولایات می رن تماشا و ماندگار می شن» نویسنده «قصه های خوب برای بچه های خوب» ، خود فرزند و همسر نداشت و به گفته خودش ، همیشه از تنهایی رنج می برد . موی سپید کرد تا ادبیات کودک ایران سپید روی بماند آذر یزدی به عنوان یکی از پیشگامان راهگشای ادبیات کودک ایران ، با سخت کوشی و اندوخته فردی و تجربه گران بار ، کار باز نویسی و راه باز آفرینی از متون ادبی کهن را با نثری روان و خوش خوان برای نویسندگان نسل بعدی گشود و موی در این راه سپید کرد تا ادبیات کودک ایران سپید روی و سربلند باشد . بسیاری از نویسندگان ، آذر یزدی را یک شروع کننده در ادبیات کودک ایران می دانند و معتقدند او اولین کسی بود که آثار کلاسیک و عامیانه را برای کودکان بازنویسی کرد و در روزگاری که کتاب های ترجمه بخش عمده ای از بازار را گرفته بود بازنویسی ادبیات کهن ایران نوعی شروع در ادبیات کودک و نوجوان ایران بود . او در دوره خود به خوبی نیاز کودکان و نوجوانان را فهمید و برای رفع این نیاز تلاش کرد . نثر شیرین و جذاب آذر یزدی از جمله عوامل مقبولیت آثار وی بود . او طوری می نوشت که بچه ها دوست داشتند و هیچ وقت هم تلاش نمی کرد متفاوت با دیگران بنویسد تاشناخته شود . او تنها زندگی می کرد؛ اما مخاطبان فراوانی داشت . آثار او را چند نسل خواندند و با آن ها بزرگ شدند تمام دل مشغولی او آثارش و همواره دلش برای کتاب هایش شور می زد . مهدی آذر یزدی طی نامه ای در روزهای پایانی سال گذشته خطاب به ناشر کتاب هایش عنوان کرده که از هیچ دستگاه و فردی گله و شکایتی ندارم . در این نامه که با عنوان «بخش نامه معتبر پاستوریزه» نوشته شده ، علاوه بر نکاتی که آذر یزدی درباره شماره حساب و آدرس پستی اش به منظور انجام امور اداری قید کرده ، تأکید کرده است که از هیچ دستگاه و فردی گله و شکایتی ندارد و به دلیل کهولت و بیماری در پی آرامشی بی هیاهو ست .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 228صفحه 9