داستان دوست
داستان دنباله دار
ماجرای سفر به "آلفا 1"
قسمت ششم
نویسدنده : آلفرد استُل
مترجم : رامک نیک طلب
تصویرگر : طاهر شعبانی
اولین واکنشم دوباره در آغوش گرفتنش بود . تا آرام شود . ولی چه فایده او که عمه کاترین نبود . منظورم این است که همان قدر خودش بود که من بودم . دومین واکنشم این بودکه بپرسم بدن اصلی اش کجاست؟ ولی او نمی دانست . سومین کاری که می توانستم بکنم این بود که کسی را پیدا کنم و کشفم را به او بگویم . ولی غیر از آربوها کسی آنجا نبود و احتمالاً آربوها خود از این موضوع خبر داشتند . لرزیدم . من می بایست آرام و با دقت باشم . کنار میز نشستم تا راه حلی بیابم . شکاف ورودی کامپیوتر! به همین علت هنگام ورودم اجازه نداد او را در آغوش بگیرم و باز به همین علت لباس شنا نپوشید . او یک مدل بود . همان طور که من بودم . ولی مدل درست کار نمی کرد . کسی برنامه ریزی اش را دست کاری و به احتمال زیاد به صورت غیر قانونی برنامه ریزی کرده بود . به هر حال او به عناون یک مدل به صورت قانونی نمی تواند در سیارۀ وطن خود وجود داشته باشد . مدل ها برای سیارۀ مقصد ، که هر کسی قصد سفر به آنجا را دارد تهیه می شوند . داشتم به این چیزها فکر می کردم که عمه کاترین دست از گریه کردن کشید و آرام گفت : "من خیلی عذر می خواهم!"
گفتم : "تقصیر شما نیست . به هر حال همه چیز درست خواهد شد ."
گفت : "من این طور فکر نمی کنم . خیلی نگرانم!"
- عمه کاترین خود واقعی شما کجاست؟
سرش را تکان داد .
- یعنی هیچ چیز یادتان نمی آید؟
لحظه ای فکر کرد… یادم می آید جای دیگری بودم . جایی که با اینجا فرق داشت…
- کجا بود؟
- نمی دانم . یک جای بسته ای بود . بعد ، من از آنجا به اینجا آورده شدم . آه خیلی گیج و خسته ام . و حالا از توان افتاده ام!
- چه کسانی عمه کاترین؟ چه کسانی این کار را با شما کرده اند؟
لحظه ای درنگ کرد . انگار از اینکه اسمی ببرد می ترسید .
پرسیدم : "کار آربوهاست؟"
با تکان سرش حرفم را تأیید کرد .
- طوری مرا برنامه ریزی کرده اند که دوستشان داشته باشم و معادنم را به آن ها بدهم . ولی اطلاعات کافی نیست و برنامه همیشه درست کار نمی کند . و برای همین عصبانی و فرسوده می شوم .
فکر کردم پس برای همین است که فرانک و روت شب ها به مرکز کنترل می روند . آنها مراقب شرکت معادن دوونتر نبوده اند . بلکه در حال دزدین معادن بوده اند و دیوانه وار سعی می کردند مدل عمه کاترین را برنامه ریزی شده نگاه دارند . فقط افراد "ویاکد" به صورت صحیح می توانند برنامه وارد مدل ها کنند؛ چون خودشان مدل را طبق خود واقعی در سیارۀ مبدأ می ساختند . آربوها تخصص این کار را نداشتند و آن را به بدترین شکل ممکن انجام داده بودند . ولی ، مدل عمه کاترین کاملاً به خودش شبیه بود . شاید افراد "ویاکد" مدل عمه کاترین را ساخته اند ، معنی اش این است که عمه کاترین برنامۀ سفری از طریق "ویاکد" داشته است . شاید برای دیدن ما به زمین می آمده است . شاید هم مدل به زمین رسیده بوده و آنجا تا رسیدن برنامۀ کامپیوتری اش از آلفا نگه
دوست نوجوانان
سال پنجم / شماره 21 پیاپی 233 / 14 شهریور 1388
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 233صفحه 18