نقل و نمک
علی مهرنوش
عروسکم کارهایم را انجام دهد
گزارشگر نقل و نمک به سراغ مردم رفته و از آن ها فقط یک سؤال پرسید . سؤالش این بود : "دوست دارید چه هدیه ای بگیرید؟"
شاگرد آخر کلاس : "من دوست دارم همه نمره هایم را بیست بگیرم و با کارنامه ام از پدرم یک دوچرخه هدیه بگیرم . بعد با دوچرخه بروم و هرچه پدر و مادرم خواستند بگیرم ."
اجاره نشین : "من دوست دارم از پدرم یک آپارتمان چهار طبقه به همه امکانات بگیرم . بعد یک طبقه را به پدر و مادرم بدهم و ماهیانه از آن ها پول بگیرم . یک طبقه اش هم برای خودم و دو طبقه بعدی را نمی دانم چه کار کنم ."
تنبل خانم : "من از مادرم می خواهم که یک عروسک برایم بخرد که همه کارهایم را انجام دهد ؛ حتی برود سر کلاس و به جای من درس بخواند و امتحان بدهد . من به مادرم قول می دهم که عروسک همه کاره ، نمره های خوبی بگیرد ."
نفس کشیدنی
زنگ ورزش بود در حیاط مدرسه معلم از من یک کار سخت خواست . به من گفت : "یک نفس عمیق بکش !"
من هم فوری رفتم سر کلاس و دفتر نقاشی و مداد های رنگی ام را آوردم و دادم به آقا معلم . گفتم : "آقا معلم عزیز ، اول شما یک نفس عمیق روی دفترم بکش تا من یاد بگیرم ."
مژدگانی
یک لنگه جوراب من گم شده . از یابنده خواهش می کنم آن را به نشانی من بیاورد و من لنگه دیگر را به او مژدگانی می دهم .
بی جوراب
پرتقال هایی با سر و روی خونی
آن طرف خیابان یک گاری پر از پرتقال خونی بود . فروشنده پرتقال ها را با قیمت خوبی می فروخت مشتری های زیادی دورگاری جمع شده بودند .
این طرف خیابان یک وانت پر از پرتقال معمولی بود که فروشنده اش حرص می خورد ؛ چون هیچ مشتری نداشت . این فروشنده رفت و یک چوب دستی آورد . رو به پرتقال ها کرد و گفت : "ای پرتقال های ترش ومعمولی ، زود باشید دعوا کنید تا سر و کله تان خونی شود ؛ وگرنه با این چوب به جانتان می افتم تا پرتقال های خونی شوید و مشتری من هم زیاد شدو ."
قهر
روزی شنگول از خانه قهر می کند و نشانی خانه آقا گرگه را می پرسد .
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 238صفحه 24