مجله نوجوان 245 صفحه 25

فصل بهار و نشاط این مَنَم غرق گُل و شادی و عطر و صفا شادمان قد زدهام تا به دل ابرها یا کریم شعر خودش را به سَرَم ریخته آفتاب آمده بر بال و پرم ریخته آب حوض عکس مرا در دل خود کرده قاب میشوم محو تماشای خودم توی آب باغچه تازه و پررونق و خیس و قشنگ دیدنیست در دل او رقص دلانگیز رنگ اینطرف پیچکی از پنجره آویختهست میرود تا بدهد باز به خورشید دست *آمدی آمدی از غصه رها شد دلم باز هم غرق در آهنگ و صدا شد *این تویی فصل بهار و گل و شور و نشاط این منم نارونی سبز میان حیاط

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 245صفحه 25