مجله نوجوان 45 صفحه 20

داستان مهاجرت نگاهی به روند داستان نویسی افغانستان داستان امروز افغانستان رشد و بالندگی بسیار خوبی داشته است و اندک، اندک می رود تا در سطح جهانی نیز مطرح شود. از جمله می توان به "محم آصف سلطان زاده" در ایران و "عتیق رحیمی" در فرانسه اشاره کرد. موفیت داستان مهاجرت شاید عواملی چند داشته باشد. البته نباید اندک ضعفهای آن را هم نادیده گرفت. داستان نویسی به صورت یک فن خاص سابقه چندانی در مشرق زمین ندارد و پدیده ای تکامل یافته در آن سوی مرزها است. امروزه رونق داستان به مراتب بالاتر از شعر است. با این وصف داستان نویسان افغانستان شانس و فرصت خوبی دارند تا پایگاه مخاطبین شان را وسیع نمایند و با دلگرمی به نوشتن بپردازند. در ابتدای مهاجرت برخی از نویسندگان با ذهنیت جنگ به داستان نویسی پرداختند. مقاومت در برابر تهاجم نیروهای خراجی دغدغه آنان بود. از این دست می توان به نویسنده پیشکسوت "سید اسحاق شجاعی" اشاره کرد که اولین مجموعه داستان را با عنوان "مهاجران فصل دلتنگی" در همان سالها منتشر کرد. ادبیات مقاومت، سالها بعد از تهاجم شوروی سابق به افغانستان تغییر شکل داد. این تغییر مصادف بود با روی کار آمدن نسل جدید نویسندگان در ایران. این نسل یا در ایران متولد شده بوند یا اسلهای متمادی در ایران زندگی کرده بودند. از طرفی هم با فرهنگ بومی خویش بیگانه. ذهنیت ضد جنگ بعد از داستانهای مقاومت به وجود آمد. "در گریز گم می شویم" نوشته محمد آصف سلطان زاده و "انجیرهای سرخ مزار" نوشته محمدحسین محمدی یاد آور بیست و پنج سال زندگی در ایران است که ذهنیت ضد جنگ آنها به داستان مهاجرت شکل خاسی داده است. مهارت دو تاثیر متضاد بر نویسندگان گذاشته: تاثیر منفی آن دوری از وطن و به تبع آن دوری از فرهنگ خودی و مسایل و مشکلات حاصل از آن است. هر چه بر زمان مهاجرت می گذرد، با هویت ملی و بومی بیشتر فاصله می گیرد و به همان میزان از فرهنگ کشور میزبان تاثیر می گذیرند. برخی از نویسندگان مهاجر از فرهنگ خود چیزی نمی دانند و فقط می دانند افغانستانی هستند چرا که تمام فکرف ذوق، روش زندگی و نیازمندیهایشان بر طبق معیارهای جامعه میزبان شکل گرفته است. اما تاثیر مثبت آن، آشنایی با فرهنگ میزبان و بهره وری از آن بوده است. وجود مراکز فرهنگیف ادبی باعث رشد و بالندگی نویسندگان نسل جدید شده و آنان را با ترجمه های نو و نویسنده های برجسته آشنا کرده است. جریان داستان نویسی داخل افغانستان یک جریان قوی و تاثیر گذار نیست. البته ممکن است نوینسدگان زبده ای هم ظهور کرده باشن و درخشش هم داشته باشند اما اکثر داستانهایی که داخل افغانستان نوشته شده از عناصر ضعیفی برخوردار بوده و از تکنیک محروم هستند. از لحاظ محتوا هم مضامین یا غیر ملی یا کاملا سنتی است. در این بین نویسندگان برجسته داخل افغانستان که تعدادشان اندک است تا حدودی موثر بوده اند. "رهنورد زریاب" از جمله کسانی است که با تلفیق عناصر بومی و مدرن در عرصه داستان نویسی موفق بوده است. داستان مهاجرت که خود یک جریان جدا از داستان نویسی داخل افغانستان است با وجود عمر اندک خود، از قوت لازم برخوردار است و ازنظر تکنیک به حد قابل قبولی رسیده است. از نظر محتوا هم به مضامین پیش پا افتاده نپرداخته، براساس ضرورتی که این نویسندگان حس می کنند، به داستان نویسی روی آورده اند. محتوای آنان از دل برخاسته و مشکلات و خصوصیت مهاجرین را در ایران بازگو می کند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 45صفحه 20