مجله نوجوان 49 صفحه 34

آسمانی ها مهدی آذریزدی وصیت مجوسی زمانی که حضرت رضا علیه السلام در خراسان بودند از نیشابور به مامون نوشتند که مردی مجوسی هنگام مردنش وصیت کرده است که مال بسیاری را از او میان فقرا و مساکین قسمت کنند. و قاضی مسلمان شهر نیشابور، آن مال را به فقرای مسلمان داده و حرف پیدا شده که چه باید کرد؟ مامون خود نمی دانست و از حضرت رضا علیه السلام پرسید: درباره پراکنده کردن مال میان فقرای مسلمانان چه می فرمایی؟ حضرت فرمود: مجوسی چگونه به فقرای مسلمان تصدیق بدهد؟! چون نام نبرده به قاضی بنویس همان مقدار مال را از حق صدقات فقرای مسلمین بردارد و به فقرای مجوس بدهد. مزد کارگر سلیمان جعفری گفت: من همراه امام رضا علیه السلام بودم که نزدیک غروب وارد شدیم به خانه آن حضرت و کارگران مشغول گلکاری و ساختن طویله ای برای چهارپایان بودند. حضرت رضا علیه السلام در میان کارکنان مردی را دید آشنا نبود. پرسید: "کار این مرد چیست؟" گفتند: یک کارگر کم داشتیم او را آوردیم که به ما کمک کند و چیزی به او بدهیم. حضرت پرسید: "آیا درباره مزدش گفتگو کرده اید؟" گفتند: "نه این مرد هرچه بدهیم راضی می شود." حضرت از شنیدن این حرف ناراحت شد و با خشم ایشان را ملامت کرد، چنانچه گویی می خواهد آنها را بزند. من گفتم: "فدایت شوم خودتان را برای چنین امری ناراحت نکنید، آنها خودشان با هم کنار می آیند." حضرت فرمود: "خشم من برای این یکبار نیست. مکرر به اینها گفته ایم که وقتی کسی با ایشان کار می کند، مزدش را از اول طی کنند. ولی گوش نمی دهند و روش درست را عمل نمی کنند. وقتی مزد کار از پیش طی نشده باشد، در پایان کار اگر دو برابر مزد واقعی هم دهی باز کارگر خسته گمان می کند که مزدش کافی نیست و افسرده خاطر می رود. ولی وقتی از اول طی کردی اگر همان مبلغ را بدهی راضی خواهد بود و اگر کمی بیشتر بدهی شکرگزار و شاد می شود؛ من دوست دارم کارگر از محل کارش راضی و خوشحال باشد."

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 49صفحه 34