مجله نوجوان 09 صفحه 34

آسمانیها روز عاشورامی شد گریهمی شد زاریمی شد دستهها سیلمی شد سوی حرم جاریمی شد آدما موجمی زدن یه طرف پرواز کاه یه طرف ابرای آه پیرهنا همه ش سیاه یه نفر شمرمی شد یه نفر امام می شد یه نفر شیرمی شد یه نفر اسیر زنجیرمی شد طبلا روی شترا صدامی کرد صداها با همدیگه دسمی دادن باغ ملی میلههاش پرمی شد از پیر و جوون مرد و زن طبل سرخ دلشون صدامی کرد یادمه من رو دوش بابام بودم دستای گریه یواش شونههای بابامو تکونمی داد من دلم همه شمی خواس شمره بیچاره بشه زنجیرا پاره بشه عمران صلاحی روز عاشورا می شد

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 09صفحه 34