مجله نوجوان 101 صفحه 11

موضوع را چطور توجیه کنم که تو قیافه مردی را که سوار اتومبیل خودت کرده ای و او را به مقصدش رسانده ای ، فراموش کرده ای ؟ چه کسی حرف مرا باور می کند که مردی در حدود نیم ساعت کنار تو نشسته باشد و تو قیافه او را اصلاً به یاد نیاوری ؟ مارک وود جواب داد : آخر آن شب هوا خیلی تاریک بود و من هم حواسم کاملاً پرت بود . وکیل مدافع آهی کشید و گفت : ولی تو باید بدانی که این حرفها مسئولین دادگاه را قانع نمی کند و آنها این حرفها را باور نمی کنند . مارک وود گفت : ولی این موضوعی است که حقیقت دارد تو باید این را به دادگاه بگویی . وکیل مدافع نگاهی به دوست خود کرد و گفت : دوست عزیز ، از نظر دادگاه تنها موضوعی حقیقت دارد که بتوان آن را ثابت کرد . هیأت منصفه دلیل و برهان می خواهد و بدون دلیل نمی توان چیزی را ثابت کرد و متأسفانه جلوی اتومبیل تو هم تصادف کرده است و ما نمی توانیم به دادگاه ثابت کنیم که این تصادف ساعتها قبل از حادثه آن مرد عابر روی داده و مربوط به او نبوده است . کلوین پیپ خود را روشن کرد و زیر لب گذاشت و به فکر فرو رفت و سپس گفت : متأسفانه درست در همان حدود ساعت تصادف از آن جاده گذشتی و خواب آلوده هم بوده ای و تنها کسی را هم که در راه به او برخوردی و به تو ایست داده و تو او را سوار اتومبیل خودت کرده ای و می توانست شاهد خوبی برای تو باشد نمی شناسی و حتی قیافه و مشخصات او را هم به یاد نمی آوری و هیچ راننده دیگری هم که در آن ساعت از آن جاده گذشته باشد و بتوان او را متهم کرد که در این تصادف مقصر بوده پیدا نشده است و بنابراین تمام اتهامات متوجه تو است و متأسفانه هیچ عذر و دلیلی هم نداری که در این ماجرا دخالتی نداشتی . خلاصه اگر آن شخصی که سوار اتومبیل تو شده پیدا نشود من چطور می توانم به تو کمک کنم و از این دردسری که به آن گرفتار شده ای نجاتت بدهم ؟ در حالی که وکیل این حرفها را می زد مارک وود که معلوم بود فکرش متوجه جای دیگری است بدون آن که به سخنان وکیل خود توجه کند از جا برخاست و گفت : معذرت می خواهم کلوین من باید یک تلفن به دیان همسرم بزنم . زود تلفن می کنم و بر می گردم . زیاد منتظرت نمی گذارم . طولی نکشید که مارک با قیافه در هم و ناراحت از اتاق تلفن خارج شد و به طرف کلوین برگشت و گفت : هرچه تلفن زنگ می زند گوشی را بر نمی دارد . انگار دیان منزل نیست . فکر می کنم که کاسه ای زیر نیم کاسه باشد و سر او به جایی گرم است . ادامه دارد . . .

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 101صفحه 11