مجله نوجوان 105 صفحه 22

مرتضی سورج عزاداری مردم آزارانه یا مردم آزاری عزادارانه شاید اگر سنّ و سالم اینقدر کم نبود می توانستم از عهده اش بر بیایم؛ آخر آدم که نمی تواند به بزرگتر از خودش تذکّر بدهد مخصوصاً وقتی آن بزرگتر از عزاداران حضرت سید الشهدا علیه السلام هم باشد که همانطوری که می دانید در پیشگاه خداوند خیلی عزیز است و احترامش نیز بر ما واجب است امّا فکر نمی کنم که خود سید الشهدا از این نوع عزاداریها راضی باشند. نه! نمی توانم توی صورتشان نگاه کنم و بگویم که شیوۀ عزاداری شما با منش اهل بیت علیه السلام تناقض دارد. ممکن است که از دست من دلخور بشوند و خدا این کارها را هم به این شیوه نمی پسندد. این بود که تصمیم گرفتم حرفهایم را برای مجله دوست بنویسم و امیدوار باشم که لااقل شما مثل آنها عزاداری نکنید. اکثر هیأتهای محلّه ما در ایام محرّم در اوّلین ساعات شامگاهی یعنی بعد از نماز مغرب و عشاءعزاداری می کنند و دسته راه می اندازند و امّا در محلّۀ ما یک هیأت کوچک پر سر و صدا هم وجود دارد که ترجیح می دهد دستۀعزاداری را زمانی راهی خیابانهای محله کند که دسته های دیگر همه به خانه هایشان باز گشته باشند. به هر حال هر کس برای خودش عاداتی دارد امّا من فکر می کنم اگر باقی افراد محله نتوانند از سر و صدای این عزاداران بخوابند و صبح فردا با تأخیر در اداره یا مدرسه حاضر بشوند لااقل می توانم بگویم که امام زمان عج الله تعالی فرجه شریف در عزاداری این هیأت محترم شرکت نمی کنند ضمن اینکه عزاداران این هیأت اول چند ساعتی را در هیأت به روضه خوانی می پردازند و بعد راهی کوچه ها می شوند و اگر با کمی تغییر در برنامه اوّل دستۀ عزاداری حرکت کند و ساعات پایانی شب به عزاداری در هیأت مشغول شونند مشکل مردم محل نیز حل خواهد شد. در همسایگی خانۀ ما یک جانباز شیمیایی زندگی می کند که دو ترکش نیز در کمرش از سالهای دفاع مقدس به یادگار دارد. او شبها به خستی به خواب می رود و اگر سر و صدایی او را از خواب بپراند ممکن است تا صبح درد بکشد و دیگر خوابش نبرد. می دانید که هشت روز اوّل محرّم تعطیل نیست و خیلی ها مثل پدر من و شما غروب از سر کار بر می گردند. آیا این کار درستی است که دسته های عزاداری خیابانها را بند بیاورند و پدر ها و مادرها چند ساعت دیرتر به خانه هایشان برسند. آیا امام حسین راضی است که مردم خسته از کار روزانه ، کلی توی ترافیک معطل شوند که یک عدّه دیگر عزاداری کنند. خود من یکبار در یکی از خیابانهای محلّه نازی اباد ساعتها در ترافیک ماندم و وقتی بالاخره با دخالت نیروی انتظامی راه باز شد فهمیدم علّت بسته شدن مسیر یک دستۀ عزاداری بوده که علمهایش تقریباً به بزرگی عرض خیابان بود. تعداد علمها در این دسته خیلی زیاد بود . تا هفده تایش را خودم شمردم و کور شوم اگر دروغ بگویم! هفده تا پهلوان هم این علمها را به دوش می کشیدند. تازه تعداد علمها و چلچراغها خیلی بیشتر از اینها بود که دیگر حوصله نکردم بشمارم فقط چیزی که یادم مانده این است که این دسته ،سینه زنان بسیار کمی داشت و شعری هم که مداح این دسته می خواند خیلی در شأن اهل بیت پیامبر صلی الله علیه و آله نبود. به نظر شما اگریک زن باردار پا به ماه یا یک مریض بد حال توی این ترافیک بماند و بمیرد کار ماها که به خاطر این نوع عزاداری خیابان را بسته ایم بیشتر به کار امام حسین علیه السّلام شباهت دارد یا به کار یزید؟ به راستی در آخرت ما با کدامیک از آنها محشور خواهیم شد؟ راستی غذای نذری هم بیشتر جنبۀ تبرک و تیمن دارد و برای شفای جسمی و جلای روحانی پخته می شود. این غذا در فرهنگ شیعیان احترام بسیار زیادی دارد و نمی دانم چرا هر ساله باید مقدار زیادی از این غذاها رادر حالی ببینم که به خاطر طمع بعضی از افراد بدون اینکه مصرف شده باشند، دور ریخته می شوند. آیا اسراف با شیوه زندگی امام حسین علیه السّلام تناقض ندارد. مگر امام حسین علیه السّلام به خاطر دفاع از حق نبود که قیام کرد و به مقام شهادت در راه خدا رسید؟ پس چگونه در روزگار ما عزاداری برای سالار شهیدان با از بین بردن حق دیگران همراه شده است و ما که عاشقان راه حضرت اباعبدالله الحسین هستیم مردم آزاری را در عزای او گناه نمی دانیم و با این نوع عزاداری آب به آسیاب شیطان می ریزیم؟

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 105صفحه 22