مجله نوجوان 114 صفحه 18

تعطیلات مجید صالحی ازپول عیدیهایی که گرفتی پول هفتگی به جیب زدین ویه پاشهرام شدین برای خودتون ودرس ومشق روتعطیل کردین! (خیلی دلممی خوادبدونم اولین نفری که گفت علم بهتر است یا ثروت کی بود؟!) خواستیم که قسمت بدآموزی داستان حذف بشه! دنیاروزیرورومیکنم فقط به خاطرتو! دنیاروعاشقمی کنم فقط به خاطرتو ایتس.....ایتس..... حالا فهمیدم که روزسیزده بدرکه رفته بودیم بیرون مادربزرگ چراغیبش زده بود! (قابل توجه دخترتن دم بخت!) بابای مدرسه ازفرصت تعطیلات عیدسوء استفاده کرده ومدرسه روبه مسافرخونه تبدیل کرده بودکه گندش دراومد.(البته مامخلص همة باباهای خوب مدرسه هستیم) ورشکست شدن خسروخان به خاطرداشتن مهمون زیادتوی تعطیلات که حالا دیگه خسرو خله صداشمی کنن! رفته بودین توی دامان طبیعت ولی فکرکنم طبیعت منزرههایی بهتر ازکرم له شده داشته باشد!