مجله نوجوان 129 صفحه 11

هرچی گفتند اطاعت کند امّا دانش آموز از خودش حرف و فکر دارد. سردبیر: حرفت را دربارة دانش آموزان قبول دارم ولی تصوّری که راجع به سربازی داری به نظر من خیلی درست نیست. حالا بعداً می­گویم چرا ولی الان من و شما اینقدر حرف زدیم که اصلاً نوبت به آبتین نرسید. آبتین: من برعکس سهند با حامد موافقم. سهند: البتّه من با بخشهایی از صحبت حامد مخالفم ولی به نظرمن هم مدرسه اشکالات و ایرادات بزرگی دارد. من صبر می­کنم تا نوبتم برسد بعد حرف می زنم. آبتین: به نظرمن پادگانی بودن مدرسه به خاطر ازجلو نظام و خبردار واز این جور چیزها نیست. نظم وترتیب اشکالی ندارد ولی آزادیهای فردی هم مهم است. سردبیر: این آزادیهای فردی یعنی چه؟ آبتین: یعنی اینکه مثلاً چه اشکالی دارد که آدم به موهای خودش برسد؟ در بعضی مدارس یعنی بیشتر مدارس دولتی که پول کمتری می­گیرند بچّه­ها را به زور کچل می­کنند. بعضی جاها قانون مدرسه این است که مو کوتاه باشد، بعضی جاها هم از کوتاه کردن مو به عنوان تنبیه استفاده می­کنند یعنی هر کس بی­انظباطی کند مجبور می­شودکه موهایش را کوتاه کند. یا اصلاً چه اشکالی داردکه آدم در مدرسه لباسهای رنگ شاد با آستین کوتاه بپوشد؟ به نظرمن اینها دیگر گیر بی­خودی است. سهند: اصلاً در و دیوار مدرسه باید رنگهای شاد داشته باشد تا آدم انگیزة درس خواندن پیدا کند. دیوارهای مدرسة ما آنقدر بد رنگ است که آدم دلش می­گیرد. حامد: درمدرسه هیچ چیز جالب توجّهی وجود ندارد. همه چیز به طرز عجیبی دلگیر است. هیچ کس دل خوشی از مدرسه ندارد. بچّه ها از علم و دانش هم متنفّر می­شوند. اگر کمی فضای مدرسه شادتر بود و معلمها و ناظمها و مدیرها، بچّه­ها را کمی آدم حساب می­کردند مدرسه خیلی جای خوبی می­شدو درس خواندن هم اینقدر سخت نبود. سردبیر: بحث دربارة مدرسه و سیاستهای آموزش و پرورش فرصت زیادی می­خواهد و طبیعتاً باید باقی حرفهایمان را برای شمارة بعد بگذاریم. فقط پیشنهاد می­کنم در ادامه، بیشتر راجع به درسها و کتابهای درسی بحث کنیم. به نظرم بحث کردن راجع به شیوه­های آموزشی و پرورشی در مدارس از بحث کردن راجع به وضعیّت مو و لباس مهمتر باشد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 129صفحه 11