هرچی گفتند اطاعت کند امّا دانش آموز از خودش حرف و فکر دارد.
سردبیر: حرفت را دربارة دانش آموزان قبول دارم ولی تصوّری که راجع به سربازی داری به نظر من
خیلی درست نیست. حالا بعداً میگویم چرا ولی الان من و شما اینقدر حرف زدیم که اصلاً نوبت به آبتین
نرسید.
آبتین: من برعکس سهند با حامد موافقم.
سهند: البتّه من با بخشهایی از صحبت حامد مخالفم ولی به نظرمن هم مدرسه اشکالات و ایرادات بزرگی
دارد. من صبر میکنم تا نوبتم برسد بعد حرف می زنم.
آبتین: به نظرمن پادگانی بودن مدرسه به خاطر ازجلو نظام و خبردار واز این جور چیزها نیست. نظم
وترتیب اشکالی ندارد ولی آزادیهای فردی هم مهم است.
سردبیر: این آزادیهای فردی یعنی چه؟
آبتین: یعنی اینکه مثلاً چه اشکالی دارد که آدم به موهای خودش برسد؟ در بعضی مدارس یعنی بیشتر
مدارس دولتی که پول کمتری میگیرند بچّهها را به زور کچل میکنند. بعضی جاها قانون مدرسه این
است که مو کوتاه باشد، بعضی جاها هم از کوتاه کردن مو به عنوان تنبیه استفاده میکنند یعنی هر کس
بیانظباطی کند مجبور میشودکه موهایش را کوتاه کند. یا اصلاً چه اشکالی داردکه آدم در مدرسه
لباسهای رنگ شاد با آستین کوتاه بپوشد؟ به نظرمن اینها دیگر
گیر بیخودی است.
سهند: اصلاً در و دیوار
مدرسه باید رنگهای
شاد داشته باشد تا
آدم انگیزة درس
خواندن پیدا کند.
دیوارهای مدرسة
ما آنقدر بد رنگ
است که آدم دلش
میگیرد.
حامد: درمدرسه هیچ چیز جالب
توجّهی وجود ندارد. همه چیز به طرز
عجیبی دلگیر است. هیچ کس دل خوشی از
مدرسه ندارد. بچّه ها از علم و دانش هم متنفّر میشوند. اگر کمی
فضای مدرسه شادتر بود و معلمها و ناظمها و مدیرها، بچّهها را کمی آدم
حساب میکردند مدرسه خیلی جای خوبی میشدو درس خواندن هم اینقدر سخت
نبود.
سردبیر: بحث دربارة مدرسه و سیاستهای آموزش و پرورش فرصت زیادی
میخواهد و طبیعتاً باید باقی حرفهایمان را برای شمارة بعد بگذاریم. فقط
پیشنهاد میکنم در ادامه، بیشتر راجع به درسها و کتابهای درسی بحث کنیم.
به نظرم بحث کردن راجع به شیوههای آموزشی و پرورشی در مدارس از
بحث کردن راجع به وضعیّت مو و لباس مهمتر باشد.
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 129صفحه 11