مجله نوجوان 14 صفحه 5

آش نخورده و دهن سوخته «بهرام» صاحب کلوپ است. او میگوید: «وقتی بچهها به اینجا میآیند، باید مطمئن شوم که پدر و مادرشان به انها اجازه دادهاند در غیر این صورت شک ندارم که پدر و مادرشان دعوایشان را سر من میآورند.» او از شغلش زیاد راضی نیست و سروکله زدن با بچههایی که سن و سال کمتری از او دارند را کار دشواری میداند. او در خلال صحبتهایش هر از گاهی سر بچهها داد میکشد و بعد میگوید: «میبینید که؟!» بهرام میگوید که تعدادی از بچهها در خانهشان وسیله بازی دارند ولی به دلیل نبودن همبازی دلخواه، به کلوپ میآیند. او حتی چند نفری را با این ویژگی نشان میدهد. بهرام که 23 ساله است و تازه سربازی را تمام کرده، میگوید: «روزای تعطیل کاسبی خوب است ولی باور کنید به لعنت خدا نمیارزد. اگر کلوپ من هم باز نباشد به هر حال بچهها، کلوپ پیدا میکنند. اما پدر و مادرشان این موضوع را حساب نمیکنند.» فرشتگان نگهبان دکتر «فرخنده مفید» روانشناس و استاد دانشگاه، عقیده دارد که کودکی و نوجوانی با «بازی کردن» عجین است و همه پدیدهها در این سن و سال حکم بازی داردý؛ البته لازم هم هست. این روانشناس عقیده دارد که فرایند اجتماعی شدن و یاد گرفتن قواعد بازی در جامعه، یکی از کانالهایش همین بازی با همسن و سالان است. گرچه وی میگوید: «پدر و مادران باید مواظب حرکات نوجوانان در بازیهایشان باشند و حتیالامکان با بینش صحیح، نوع، وسیله، جا و حتی همبازیهای بچههایشان را خود انتخاب کنند یا در این موارد به فرزندشان کمک کنند.» دکتر مفید، عقیده دارد که دور نگه داشتن بچهها از محیط بازی باعث انزواطلبی و گوشهگیری اتنها میشود. وی محیط بازی کنترل نشده را برای باری بچهها توصیه نمیکند و پیشنهاد میکند که خانوادهها بیشتر به این موضوع دقت کنند. بازیهای مدرسه جذابتر از بقیه! بیشتر بچهها بازیهای مدرسه را به دیگر بازیها ترجیح میدهند. «احسان, عقیده دارد که بازیهای گروهی از همه بازیها جذابتر است. فوتبال و بسکتبال بازیهای مورد علاقه او هستند. او در مدرسه به این بازیها میپردازد. البته تابستان هم وقت بشاگاه رفتن اوست. احسان که سال دوم راهنمایی است و در شمال تهران زندگی میکند، عاشق بازیهایی است که هیجان بالایی دارند. احسان آرزو دارد که یک روز وارد تیم ملی فوتبال شودو پدرش گفته است که اگر همینطور ادامه دهد، حتماً به آرزویش میرسد. وقتی میپرسم «چطور؟» میگوید: «یعنی هم درس را بخوانم و هم فوتبال را ادامه دهم.» آنها در بازی چیزهای زیادی میآموزند. طوری که با فاصله گرفتن از ا ین بازیها همواره دلشان برای بازی تنگ میشود. آنها مهارت، اراده، حرکت، مبارزه و توانست را از همین بازیها یاد میگیرند. احسان همه اینها را نمیداند ولی میگوید: «توی بازی یاد میگیرم که چگونه به هدفم برسم.»

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 14صفحه 5