مجله نوجوان 140 صفحه 24

ضیافت قسمت آخر آیینهای بدرقه ماه و عید گزاری محمد رضا تقی دخت وقتی دهۀ دوم ماه رمضان سپری می­شود و مراسم احیا برگزار می­شود کم کم مردم برای خداحافظی با رمضان آماده می­شوند. آخرین جشن و شور رمضان بعد از مراسم احیا مربوط به روز بیست و هفتم رمضان است که روز مرگ ابن ملجم قاتل حضرت علی علیه السلام است و بعد از آن مراسم بدرقه ماه و عید گزاری برگزار می­شود و مردم تا رمضانی دیگر به انتظار می­مانند. آیینهای بیست و هفتم رمضان شب ابن ملجم، نان بیست و هفتمی، کوله مرجان، اهوّی کمچلی، کلید زنی، پیرهن مراد، کله پاچه خوری در گذشته شب بیست و هفتم رمضان «ابن ملجم­» خوانده می­شد و توأم با سرور و شادی بود و در این شب مردم لباسهای تمیز و نو در بر می­کردند و به شکرانه مرگ قاتل امام علی به سرور و شادی می­پرداختند. در این شب همچنین نان مخصوصی می­پختند که رویه­ای شیرین داشت و به آن «نان بیست و هفتمی­» می­گفتند. این نان که در واقع نوعی نان نذری به شمار می­رفت، پس از پخت به خانوادهها و همسایهها داده می­شد. آیین دیگر ویژه این شب آیین «کوله مرجان» بود که تقریباً در همه نواحی ایران با اسمهای مختلف رواج داشت. «کوله مرجان­» آیینی بود که طی آن مجسمه­ای پارچه­ای از ابن ملجم درست می­کردند و به جای سر آن سر الاغ می­گذاشتند و این مجسمه را به صورت معکوس روی الاغی سوار می­کردند و در شهر می چرخاندند و با لعنت بر وی و گاه چوب زدن به آن به شادی مرگ ابن ملجم می­پرداختند در نهایت نیز مجسمه را آتش می­زدند. جالب آنکه در حین گرداندن کوله در شهر همه باید به کوله گردان کمک می­کردند و اگر کمک نمی کردند یا به اصطلاح فیض نمی­دادند شعرهای خاصی برای آنها خوانده می­شد مثل شعر زیر : کوله مرجان پس پیشه هر که فیض نده باش خویشه یا : هر که نده آییشه کوله مرجان داییشه البته کمک محدود به جنس خاص و یا مبلغ خاصی نبود و گاه حتی پارچه برای کمک به دوخت کوله و یا نفت برای آتش زدن آن را شامل می­شد. «اُهُوی­» «کمچَلی­» و «کلیدزنی­» نیز نامهای مختلف یک آیین دیگر در شب بیست و هفتم بودند. در این شب، عده­ای از نوجوانان و جوانان هر محله در حالی که صورت خود را می­پوشاندند به صورت دسته جمعی به در خانههای مردم می­رفتند و با لعنت بر ابن ملجم و خواندن شعرهای ویژه از صاحب خانه در­خواست «فیض» می­کردند. این فیض گاه پول نقد گاه خرما، کشمش و مواردی از این دست و گاه برخورد قهری صاحب خانه و پاشیدن آب بر سرِ دسته فیض خواه بود.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 140صفحه 24