به دستور رئیس جمهور به بازیکنان تیم والیبال
نوجوانان که قهرمان جهان شدند یک دستگاه
خودروی سمند اهدا می شود.
« خبرگزاری مهر»
آ....ه! خوش به حالشان. خدا شانس بدهد. یک بچّهای باید اینقدر شانس
داشته باشد که آقای رئیس جمهور این همه هوایش را داشته باشند و بگویند سمند
بهش بدهند. آن وقتها بابایمان یواشکی - بابایمان!... میگویم بابایمان می فهمید؟!... بله ما
بابایمان یواشکی برود به اصغر آقا پیراشکی سفارش کند که دیگر به ما پیراشکی اقساطی نفروشد و سوپری هم
بسپارد که دیگر به حساب ایشان به بنده چیز میز و چهار تا خوراکی ناقابل نفروشد چرا؟!... تنها به این بهانه که
چاق و ولخرج میباشیم! همین آقای خشونتیان خودمان بیایند به دانه دانۀ معلمهایمان سفارش کنند که
الکی الکی ما را به کلاس راه ندهند. همین مادر بزرگ جان خودمان زنگ بزند و به پدرمان و سفارش
کنند که سایه به سایه تعقیبمان کنند و مراقبمان باشند و یا مادرجان خودمان شب امتحات پشت آدم
را خالی کند و به پدرمان گزارش بدهد که از صبح تا حالا گیم نت تشریف داشتیم و یا خواهرمان
سر هزار تومان ناقابل بدهی از ما صد تا امضا و تعهد و اثر انگشت محضری و کتبی
و رسمی بگیرد و یا...
ای بخشکی شانس. یکی را میدهی صد ناز و نمعت، یکی را تا
گلو فرو میبری توی خفّت! (مصرع دوم را به دلیل آلزایمر موقّتی
از خودمان سرودیم! ) آن وقت میگویند شانس دروغ است... بیا بفرما!
کودکان ماهشهری انیمشن می سازند.
«خبرگزاری مهر»
* چی چی مِیشن؟؟!... جان؟!...چی کار می کنند؟!...کیها؟!... کوووودکان؟!
میسازند؟!... بابا ای وّل ! ولی اگر شما هم مثل بنده قد دراز کردهاید و از اولین
مولکول فرق سرتان تا آخرین مولکول شصت پایتان یک اپسیلون ( بابا شما کی
هستید دیگر؟! اپسیلون یعنی خیلی خیلی خیلی ریز!) هنر نمیچکد لطف کنید این
خبر را از چشمان به غم نشسته و حسرت بار پدر و مادر محترمتان دور کنید به جان خودم
اینقدر حرصم در میآید یک الف بچّه میرود انیمیشن میسازد یا مدال المپیاد میگیرد
یا قهرمان والیبال جهان میشود یا مثل این قندکی زادۀ خودمان رتبه اول مدرسه میشود یا مثل
بچّۀ عمّه شهین توی جشنوارۀ خوارزمی اوّل میشود... میخواهم بزنم خودم را... نه، آنها را درب
و داغان کنم هی میخواهند دل ما و والدینمان را آب کنند خجالت بکشید شُر شُر عرق شرم
بریزید هی اینقدر ندرخشید یک ذرّه هم به روحیه و دل ما و والدینمان فکر کنید!
مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 142صفحه 17