مجله نوجوان 17 صفحه 8

مرد کوچک نوشته: آلن رومن اف ترجمه: محسن رخش خورشید عثمان ساکن دهکدهای در ساحل دریای چین بود. او جثه خیلی بزرگی داشت و احتمالاً یکی از بزرگترین مردان مالزی بود، اما ساکنین دهکده میدانستند که در این جثه بزرگ، طبیعت آرامی پنهان است. یک روز پسرکی سراسیمه به میدان دهکده دوید و فریاد زد: کشتی دزدان دریایی! دزدان دریایی دارند به این سمت میآیند! روستاییان وحشتزده شدند. آنها فقط کشاورزان و ماهیگیرانی ساده بودند و نمیتوانستند با دستهای دزد دریایی شرور بجنگند. آنها از کدخدای ده پرسیدند: حالا باید چکار کنیم؟ کدخدا هم جوابی نداشت. او داستانهایی از حملههای دزدان دریایی شنیده بود و از نظر او بهترین کار، برداشتن چیزهای ممکن و فرار به جنگل بود تا وقتی که خطر برطرف شود. اما در همین لحظه عثمان جلو آمد و گفت من نقشهای دارم که دهکدهمان را از دست دزدان نجات دهیم. روستاییان پرسیدند: ما باید چکار کنیم؟ عثمان پاسخ داد فقط طبق توصیه کدخدا توی جنگل مخفی شوید من از بقیه چیزها محافظت میکنم. او توضیح بیشتری نداد فقط به همه اصرار کرد، عجله کنند چون کشتی به ساحل نزدیک شده بود. دقایقی بعد، گروهی از دزدان با قایق به ساحل آمدند و با گامهایی بلند به سوی دهکده متروک به راه افتادند. آنها فکر میکردند اهالی دهکده با دیدن آنها فرار کردهاند و انتظار هیچ دردسری را نداشتند، اما ناگهان چشمشان به عثمان افتاد که روی کنده درختی نشسته بود و خیلی غمگین و پکر به نظر میرسید. سردسته دزدها درحالی که شمشیرش را از غلاف بیرون میآورد، فریاد زد: هی، تو چرا مثل بقیه همسایههایت فرار نکردهای؟ عثمان گفت: فرار؟ کسی فرار نکرده، همه مردها دارند خودشان را برای جنگ با دزدان دریایی آماده میکنند. سردسته دزدها با خنده گفت: اوه، که اینطور! پس چرا آدم گندهای مثل تو با آنها نیست؟ عثمان با اندوه گفت: آنها نگذاشتند همراهشان بروم. آنها میگویند من خیلی کوچکم و در جنگ فقط جلوی دست و پای آنها را میگیرم. دزدها با دهانهایی باز به او خیره شدند. سپس با ناباوری به هم نگاه کردند. یکی گفت: شنیدید چه گفت: دیگری گفت: میگوید کوچکترین آدم دهکده است. سومی فریاد زد: اما او بزرگترین آدمی است که تا به حال دیدهام. چهارمی پرسید: اگر او کوچکشان است، پس بقیه اهالی چه قدیاند؟ سردسته دزدها تصمیمی گرفت. او گفت: بچهها، در این موقعیت استثنایی بهتر است دهکده را غارت نکنیم. همه به کشتی برگردند. از آن به بعد دزدان دریای دیگر هرگز برای دهکده عثمان مزاحمتی ایجاد نکردند.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 17صفحه 8