مجله نوجوان 17 صفحه 30

علمی گالیله در سال 1583 دانشجویی جوان به نام “گالیله او گالیلهای” در یکی از کلیساهای ایتالیا زانو زده بود. او به چراغ نفتی کلیسا که از زنجیری آویزان بود و عقب و جلو میرفت نگاه میکرد و میخواست بداند چرا چراغ در هر تاب خوردن قوس کوتاهتری را میپیماید. او وزنهای را به انتهای طنابی بست و آن را به عقب و جلو تاب داد. او متوجه شد که هر چند قوسهای تاب خوردن کوتاه و کوتاهتر میشود ولی از زمان آن کم نمیشود. بدینترتیب گالیله اصل آونگ را کشف کرد یعنی اصل تقارن زمانی، اصلی که بعدها برای سنجش حرکت ستارگان، تنظیم ساعتهای دیواری از آن استفاده شد و در قوانین فیزیک مکانیک کاربردهای فراوانی یافت. گالیله در سال 1588 از دانشگاه “پیزا” فارغالتحصیل شد. در آن روزگار اکثر معلومات علمی بر پایه نظریات ارسطو، فیلسوف یونانی که در سالهای 384 تا 322 قبل از میلاد زندگی میکرد استوار بود. ارسطو دو هزار سال قبل گفته بود که اشیای سنگین سریعتر از اشیای سبک سقوط میکنند. گالیله با این گفته مخالف بود و بنا به روایتی معروف تصمیم گرفت نظریه خود را به معرض تماشای همگان بگذارد. او از همکارانش دعوت کرد تا بالای برج کج پیزا بروند. او گلوله توپی با وزن 5 کیلو و وزنهای حدود نیم کیلو را با خود برد و آنها را از بالای برج رها کرد. آنچه همگان را به تعقیب واداشت این بود که هر دوی آنها در یک زمان به زمین رسیدند. گالیله اصل مهمی را کشف کرده بود: “سرعت یا تندی سقوط اجسام مستمقل از سنگینی آنهاست.” از خود ماجرا جالبتر نتیجه آن است. همکاران گالیله به جای اینکه از کشف او خوشحال شوند، او را از دانشگاه بیرون کردند و به تدریس نظریات ارسطو ادامه دادند. گالیله جوان با وجودی که دلسرد شده بود اما نمیتوانست دست از آزمایشها و کنجکاویهایش بردارد. او اولین کسی بود که با تلسکوپ به بررسی دقیق آسمان پرداخت. او متوجه شد که ماه و سایر سیارهها از خود نوری ندارند و نور خورشید را باز میتابانند. به علاوه او دریافت که کهکشان از میلیونها ستاره کوچک ساخته شده و مشتری دارای 4 قمر است. او اولین کسی بود که پس از بررسیهای فراوان نظریه کوپرنیک در مورد منظومه شمسی را تأیید کرده و آن را برای آگاهی عمومی اعلام کرد. این اعلام، طوفان وحشتناکی از اعتراض را برانگیخت و مأمورین خشمناک کلیسای کاتولیک بار دیگر نظریات کوپرنیکی را محکوم کرد. تمام کتابهایی که در اثبات آن نوشته شده بودند را تحریم کردند. گالیله در سال 1632 کتابی منتشر کرد که در آن از درستی نظریه کوپرنیک سخن میرفت. واکنش کلیسا در مقابل این کتاب بسیار شدید بود. آنها گالیله را محاکمه کردند و گالیله هفتادساله در مرحله اول دادگاه گناهکار بودن خود را نپذیرفت ولی سرانجام تسلیم فشار و شکنجه شد و گفت که موافقت او با عقیده کوپرنیک که میگفت: “زمین به دور خورشید میگردد” کار خطایی بوده است و به خاطر خطای خود تقاضای عفو کرد. کلیسا او را به مرگ محکوم نکرد ولی قرار شد تا پایان عمرش در خانهاش زندانی باشد و انجام دادن هر گونه آزمایش و نوشتن کتاب برای او ممنوع شد. گالیله در سالهای بعد از محکومیتش ثابت کرد که از مرگ هراسی نداشته چرا که با وجود محکومیتش و تا سال 1646 که سال مرگ اوست دو کتاب با ارزش دیگر نوشت و به آزمایشهای خود ادامه داد.

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 17صفحه 30