مجله نوجوان 234 صفحه 5

نگفتم عزیزترین موجود ! تفاوت بین بچه های خانواده را هنوز هم ما متوجه نشده ایم . الآن ایشان شاید حدود سیزده چهارده تا نوه دارند . حتی یک نتیجۀ دو سه ساله هم دارند . البته به استثنای یک پسر کوچک که تازه خدا به برادرم داده است و ما حس می کنیم و به نظر می آید که برای آقا فرق دارد؛ چون هر چه باشد در خانه با ایشان هست و حالت اولاد را دارد ، اما به طور کلی ما هیچ وقت متوجه تبعیض نشدیم . واقعاً نتوانستیم بفهمیم که کدام را بیشتر دوست دارند . اتفاقاً یک وقتی آقای رفسنجانی از قول امام در نماز جمعه گفتند : امام گفته اند : "احمد که عزیزترین اولاد های من است . . ." بعد که ما به امام خرده گرفتیم ایشان گفتند : "من در بین اولاد های مرد گفتم و مردها با زن ها مرزشان دوتاست . از مردها خوب بله ! احمد از همه عزیزتره . نه موجود ! من که نگفتم عزیزترین موجود !" و واقعاً ما یک بار ندیدیم که آقا جانب یکی از بچه ها را بگیرند . و ما واقعاً نفهمیدیم که ایشان به کداممان بیشتر توجه می کنند . چون ایشان درست با روحیه من از امور مورد علاقه ام صحبت می کنند و می پرسند و با خواهر بزرگم و با بچه ها و نوه ها هم طبق روحیه آن ها برخورد می کنند .(همان ، ص 12) اگر شیطنت نکند مریض است امام روزی سه بار قدم می زنند ، مشغول قدم زدن که هستند بچه ها دست امام را می گیرند این طرف و آن طرف می برند تا هر وقت که خود بچه ها رها کنند . به آزادی بچه ها کاملاً معتقدند و می گویند : "اگر بچه شیطنت نکند مریض است" . (همان ، ص 14) بچه ها باید همین طور باشد برخورد امام با بچه های خانواده خیلی ملایم است . با آنکه ایشان از نوه های کوچولوی دوساله و سه ساله دارند تا دختر های سی ، چهل ساله . کلاً امام به طور غریبی باهوش­ند . ما همیشه می گوییم که نمی شود از ایشان چیزی را پنهان کرد ، چون از در که وارد می شوند خودشان همه چیز را زود می فهمند . ایشان هیچ وقت از بچه ها نمی پرسند کجا بودید ، نکند نخواهیم بگوییم و مجبور به گفتن شویم ، حتی ایشان وقتی می گوییم دیگر می خواهیم برویم . ممکن است یک بار بگویند "چرا ؟ بمان" .اما نه در حدی که انسان پیش خود بگوید حالا اگر برویم بد است و حرف ایشان زمین می افتد . فقط در این حد که آن قدری که اگر دلمان بخواهد بمانیم . به طور کلی خیلی آزادی می دهند به بچه ها؛ یعنی علاوه بر شیطنت بچه ها که می گویند : "بگذارید بریزند ، کثیف کنند ، ول کنید ، بچه باید همین طور باشد" . در بزرگی هم اصلاً اهل نصیحت نیستند که بگویند این کار را بکن و یا این کار را نکن ! فقط ایشان این طور بگویم که خوشان سرمشق عملی بچه ها در خانواده هستند . (همان ، ص 15 - 16) بگذارید بازی کنند امام نسبت به نوه ها هم همان طور که نسبت به اولادها آزادی می دادند ، هستند ، یعنی الآن چه نوه من و چه نوه خودشان که پسر احمد آقا حدود 5/12 سال است و یا نوه های دیگر یا حتی نتیجه ، وقتی دور ایشان می آیند خیلی دوستشان دارند ، اگر مادرشان بخواهد جلوی آن ها را بگیرد که امام را اذیت نکنند ، امام قبول نمی کنند چون می گویند بچه هستند بگذارید بازی کنند ، مثلاً ریش ایشان را چنگ می زنند روی زانو از بین پاها و دور پاهای ایشان می گردند و پا روی ایشان می گذارند که مثلاً کلید برق را خاموش یا روشن کنند ، ایشان اصلاً ناراحت نمی شوند ، مگر اینکه کار داشته باشند . امام وقتی نگاهشان به تلویزیون است بچه هم کار خودش را می کند . بچه دارد اذیت می کند ، امام تلویزیون نگاه می کنند ، یا اینکه رادیو گوش می دهند ، هیچ ناراحت نمی شوند . (همان ، ص 16 - 17) دوست نوجوانان سال پنجم / شماره 22 پیاپی 234 / 21 شهریور 1388

مجلات دوست نوجوانانمجله نوجوان 234صفحه 5