مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

گفتار در سعادت و شقاوت

‏یعنی، عارف به سرّ قدر از آنجا که مآل همه به اوست و مطابق خواستۀ‏‎ ‎‏اوست، قابل از فیض اقدس و ظهور عینی از فیض مقدس و نَفَس رحمانی است؛ ‏‎ ‎لاهیتمُّ بالنوازل و یصبر علی البلایا؛ ‏ناچار به فرمودۀ أعرف العرفاء و الأولیاء‏‎ ‎‏بأسرار القدر، علیه السلام: ‏المؤمنُ هَشٌّ بَشٌّ و بَسَّامُ. ‏و مراد از «مؤمن» در این قبیل از‏‎ ‎‏مقامات عارف است. و اگر کسی این حقیقت را بر جاهل به اسرار قدر ظاهر نماید، ‏‎ ‎‏آن جاهل به اهل طغیان پیوندد. یقیناً نفوس در قبول ایمان و امتناع از قبول آن‏‎ ‎‏مختلف اند. در روایات ما، معاشر الإمامیة، اشاره شده که ایمان و عدم ایمان در‏‎ ‎‏عالم «ذرّ» بوده، و عدم قبول ایمان مستند است به «طینت». و نیز مأثور است که‏‎ ‎‏شخصی از حضرت صادق، علیه‏‏ ‏‏السلام، سؤال کرد که چرا بر ناصیۀ صاحبان‏‎ ‎‏شقاوت و بر ناصیۀ ارباب ایمان مسطور است که آن شقی و این مؤمن است. امام‏‎ ‎‏مطابق درک سائل جواب دادند که خدا می داند که اگر شقی در دار تکلیف وارد شود، ‏‎ ‎‏جز راه عصیان نپیماید. مع هذا این سؤال به جای خود باقی است که چرا بعضی از‏‎ ‎‏مردم سعید و برخی شقی هستند. بعد از تفتیش زیاد، این نتیجه مقبول است که ‏‎ ‎‏طینتها متفاوت  است. کما اینکه ذوات اختلاف نوعی دارند: برخی از قبیلۀ حیواناتْ‏‎ ‎


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 65
‏فاقد ادراک عقلانی؛ و بعضی نیز مانند انسان در صورتِ اجتماعِ شرایط به مقام‏‎ ‎‏عقل بالفعل می رسند؛ و نوادری تا نیل به مقام اتحاد با سکنۀ جبروت مستعد‏‎ ‎‏سلوک اند؛ و قلیلی نیز به فنای در توحید و بقای به حق نایل آیند که ‏النّاسُ معادنٌ‎ ‎کَمعادنِ الذَّهَبِ و الف‍ضَّة. ‏تقدیر سعادت و شقاوت و اختلاف نوعی در موالید همه باز‏‎ ‎‏می گردد به اختلاف استعدادات در حضرت علمیه؛ و استعدادات و قوابل غیر‏‎ ‎‏مجعول اند بلا مجعولیة أسمائه و صفاته و ذاته تعالی. علم حق هر چند به اعتبار علم‏‎ ‎‏ذاتی سبب ظهور حقایق خارجی و قوابل در تحقق و ثبوت قدری است، از باب‏‎ ‎‏تطابق و توازن بین العلم و العینْ علم تابع معلوم است. در علم تفصیلی، که موطن‏‎ ‎‏قدر است، هر عین ثابتی مظهر اسمی از اسماء الهیه و یا مظهر چند اسم و یا مظهر‏‎ ‎‏جمیع اسماء الهیه می باشد. و کمال هر عینی از اعیان خارجیه که به تحقق و ثبوت‏‎ ‎‏خارجی متصف می شود آن است که خواص آن اسم در آن مظهر تحقق یابد، آن هم‏‎ ‎‏به حسب استعداد مظهر. استعدادات نیز در حضرت علمیه غیر مجعول است بلا‏‎ ‎‏مجعولیة الأسماء. عنایت الهیه به اسم «الرحمان» و رحمت امتنانیه اعطای وجود‏‎ ‎‏می نماید؛ و همۀ اعیان از این رحمت نصیب دارند. و اسم «الرحیم» تابع اسم‏‎ ‎‏«الرحمان» است و از سوادن این اسم مبارک است. رحمت امتنانیه مقید به عمل‏‎ ‎‏نیست، و حکم آن غالب و شامل است. و رحمتی که مطمح ابلیس است همین‏‎ ‎‏رحمت است؛ چنانکه منشأ تخفیف عذاب و انقطاع آن نیز همین رحمت است. و‏‎ ‎‏در مأثورات نبویه و ولویه به این مهم اشارات و تصریح شده است که آخر ‏من یَشفع‎ ‎هو الله. و یَشفع باسمه «الرحمان» عند اسمه «المنتقِم». 

 

کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 66