و نیز معنای این اصل مسلم نزد ارباب درایت و صومعه نشینان بارگاه جبروتی و لاهوتی که لا جَبْرَ و لا تَفْویضَ؛ بَلْ أََمْرٌ بَینَ الأمْرَینٍ. جمع بین جبر و تفویض نمی باشد؛ بلکه اضطرار در عین اختیار، و اختیار در عین اضطرار است: «در عین اختیار مرا اختیار نیست» و یا «در اختیار خویش مرا اختیار نیست». و مختار حقیقی حق است که تمام جهات فاعلیه، از جمله غایت و غرض از ایجاد، ذات اوست. کلیۀ مبادی آثارْ متقوم به حق اند؛ و تقوم به حق و فقر و احتیاج به سلطان وجود نحوۀ تحقق اشیاست: کل سمیع یسمع بسمعه؛ و کل بصیر یبصر ببصره. لأن کل سمیع مظهر لاسمه «السمیع»؛ و کل بصیر یبصر باسمه «البصیر». و لا حول و لا قوة إلا بالله العلیّ العظیم.
چنانکه گفتیم صفت «مشیّت» عین ذات اوست؛ ولی صفات کلیۀ الهیه از حقایق ارسالیه اند؛ و در مقام تنزلْ سریان در همۀ اشیا دارند، ولی بدون تجافی از مقام غیب و اطلاق حقیقی. این حکم در «علم» نیز جاری است، که فرمود:
کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 83
اللهمَّ، إنّْی أَسْأََلُکَ بِعِلْمِکَ بِأََنْفَذِهِ، و کلُّ عِلْمِکَ نافِذٌ. و اللهمَّ، إنِّی أَسْأََلُکَ بِمَشِیئَتِکَ بِأَمْضَاها. و کلُّ مَشیئَتِکَ ماضیةٌ.
مؤلف عظیم، عظّم الله قدره، در شرح دعاءالسحر حق مطلب را در بیان شمه ای از اسرار این دعا ایفا نموده، که داعی و متکلم به این الفاظ مبارکه لسان حق است، ولی «از فریب نقش نتوان خامۀ نقاش دید».
قال المؤلف العظیم، عظّم الله قدره فی النشآت العقلیة و المثالیة:
المشکوة الثانیة فیما یلقی إلیک من بعض أسرارالخلافة و الولایة و النبوه فی النشأة العینیة و عالمی الأمر و الخلق رمزاً من وراءالحجاب، بلسان أهل القلوب.
إلی أن ساق الکلام بقوله: و فیها أنوار إلهیة تبزغ من مصابیح غیبة.
کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 84