مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

گفتار در تفاوت مقام حضرت ختمی مرتبت با موسی ع

‏فرق حضرت ختمی مآب، صلی الله علیه و آله، با موسی و دیگر انبیا در این‏‎ ‎‏بود که اسماء ظاهر و باطن بر او در حد اعتدال تام حاکم بود، و علم او به اسرار قدر‏‎ ‎‏تعارض با مقام تبلیغ و انذار و بشارت نداشت و همت او حد و نهایت نمی پذیرفت. ‏‎ ‎‏تعارض موسی و خضر ناشی از عدم جامعیت آن دو بود: در موسی اطلاع از سرّ‏‎ ‎‏قدر، که خضر بالأخره به او عرضه کرد، تباین با دعوتش داشت؛ لذا از تبلیغ، که‏‎ ‎‏همان اعتراض به خضر باشد، قصور نورزید. و خضر به نحو اجمال از حقیقت ‏«ما‎ ‎علی الرسولِ إلاّ البَلَاغُ»‏ آگاه بود، و مشکل موسی را تصدیق کرد و عتاب و اعتراض را‏‎ ‎‏جبران نمود که ‏إنی علی علم . . . کما أنت علی علم.‏ اما وجود جمعی احدی‏‎ ‎‏احمدی، صلی الله علیه و أولاده، به سرّ مشکل وظیفۀ خود آگاه بود، و آن را آشکار‏‎ ‎‏ساخت که ‏شَیَّبَتْنِی سورةُ هودٍ و أَخَواتُها‏. یعنی همان امر به استقامت بقوله تعالی‏‎ ‎«فَاسْتَقِِمْ کما أُمِرْتَ.»

 

و لمّا اشتملت علی الأمر بالإستقامة فی الدعوة التی قد تردّ عند الکافر و لا ترد عند المؤمن، فیشق علیه أن یرد أمر الله لکونه مأموراً بالإمتثال. فالمحمدی المشرب لا یأخذه فتور عند شهود ذلک، و لا 


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 93
لومة لائم. و لم یکن أحد من الأنبیاء کذلک. [1]

 

هذا ما أردنا تحریره فی هذه الوجیزة. و ظهر وجهه تأئید الإمام، قدس الله روحه، کلام أستاذه العارف حیث قال کانت وظیفة موسی حفظ المحضر، و وجه الفرق بین الحضور و المحضر. [2]

‏ ‏

‏در «نور» نهم از «مشکوة» دوم فرموده اند: ‏

 

فإن کنتَ ذا قلب متمکن فی التوحید

‏ ‏

إلی قوله، أعلی الله مقامه: 

 

لمکان هذه الکریمة لنقصان أمته. 

‏ ‏

‏چنانکه راجع به موسی و حفظ مقام حضور و خضر، علیهماالسلام، عرض‏‎ ‎‏شد، خضر از جهت سعۀ دایرۀ ولایت از سرّ قدر خبر می داد، و موسی از جهت غلبۀ‏‎ ‎‏اسماء ظاهر بر او تحمل قبول حکم اسماء باطن را نداشت؛ چه علم به این اسماء با‏‎ ‎‏رسالت او منافات داشت. و حضرت ختمی نبوت متحقق به مقام جمعیت و‏‎ ‎‏مظهریت اسماء ظاهره و باطنه بود. و آن مظهر اسماء غیر متناهی به این حقیقت‏‎ ‎‏اشاره فرمود که ‏أَنا ذُو العَیْنَیْنِ‏. پس، بر ذمۀ او بود که جمع کند بین اسرار قدر، و ارشاد‏‎ ‎‏قوم خود در مقام اظهار احکام تشریعیه و ابلاغ آیات کریمۀ دالۀ بر وعد و وعید و انذار‏‎ ‎‏و تبشیر و تحریص نفوس به سلوک إلی الله.‏ قال، علیه و علی عترته السلام و التحیة: ‎ ‎ما مِنْ نَسَمَةٍ کائنَةٍ إلَی یَوْمِ القیامةِ إلاّ و کُتِبَ مَقْعَدُه مِن النَّارِ‍ِ، أو الجَّن‍َةِ. ‏و نیز فرمود: ‏قال‎ ‎تعالی (بعد خلق القلم):‏ ‏«أُکْتُبْ عِلْمِ‍ی فی خَلْقِی إلَی الأبَدِ»‏ و قال: ‏جَفَّتِ الأقْلامُ و‎ ‎طُوِیَتِ الصَّحائفُ‏. اصحاب هشیار او عرض کردند: ‏أفلا نتّکل علی الکتاب‏ ‏و‎ ‎


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 94
ندع العمل؟ قال، علیه أفضل التحیات‏: ‏إعْمَلُوا؛ فکلٌّ مُیَسَّرٌ لِما خُلِقَ لَه. 

‏آن حضرت معنای اسم اعظم و جامع جمیع اسماء کلیه و جزئیه و تنزیهیه و‏‎ ‎‏تشبیهیه است. شهود حقایق قدریه و ابلاغ احکام شرعیه از عهدۀ همۀ انبیا خارج‏‎ ‎‏بود، جز حضرت ختمی مقام؛ لذا حق تعالی، که خود مربی آن حقیقة الحقایق‏‎ ‎‏أی الإنسان الحادث الأزلی و الأبدی بود، تکلیف شاق او را گوشزد فرمود در موارد‏‎ ‎‏متعدد؛ ‏و أهم الموارد قوله تعالی:‏ ‏«فاستقم کما أمرت. » و قد أخبر عن عظمة ما‎ ‎أمره الله بقوله: شیّبتنی سورة هود لمکان هذه الآیة‏. ‏

 

کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 95

  • ـ شرح فصوص الحکم، مؤیدالدین جندی، ص 641 (با اندکی تغییر در عبارات) این سخنان را جندی از قول قونوی نقل کرده است.
  • ـ رجوع شود به «نور» هفتم از «المشکوة الثانیة».