مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

گفتاری در طینت

‏یکی از عویصات علم الهی و از مستصعبات روایات، احادیث «طینت» است‏‎ ‎‏که در کتاب ‏‏کافی‏‏ از جوامع اولیۀ احادیث صادره از مصدر ارباب عصمت و طهارت‏‎ ‎‏است. آنچه مرحوم مجلسی و اتراب و اذناب او در این باب نوشته اند مصداق‏‎ ‎«ظلمات متراکمة بعضها فوق بعض»‏ است! و صدر أعاظم أرباب الحق و الیقین‏‎ ‎‏توفیق شرح نوشتن بر کلیۀ ابواب «اصول» ‏‏کافی‏‏ را نیافت؛ اما آنچه که او را در شرح‏‎ ‎‏«اصول» ‏‏کافی‏‏ نوشته است فیها شفاء للصدور. ‏و قد قال بعض من لا خبرة له بعد ذکر‎ ‎شروح کافی:‏ ‏ أوّل مَن شرحه بالکفر . . . صدرالدین‏. (!) حقاً که مرض جهل مرکب‏‎ ‎‏علاج‏‏ ‏‏ناپذیر است. مراد از «طینت» عین ثابت هر موجود ممکن است، که هر عین‏‎ ‎‏ثابتی مظهر اسم مناسب با آن ممکن می باشد. و عین ثابت که حضرت ختمی مرتبت‏‎ ‎‏اصل کلیۀ قابلیات است. و طینتْ اصل هر شیء و مادۀ منشأ تعین هر صورتی را‏‎ ‎‏گفته اند. بیش از این بسط مقال مناسب با این مقدمه نمی باشد. ‏


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 110
‏عین ثابت اهل بیت، علیهم السلام، از اصل واحد و حقیقت فارِدِ حقیقت‏‎ ‎‏محمدیه است؛ و آن حقیقتْ صورت و تعین تعقل ذاتِ بهجت انبساط حق است، و‏‎ ‎‏تعین تعقل و حضور ذات للذاتْ عین ثابت محمدی است، علیه و علی عترته التحیة‏‎ ‎‏والسلام. در مأثورات اهل بیت مذکور است که ‏شیعَتُنا خُلِقُوا مِن فاضل طِینَتِنَا. ‏و مراد‏‎ ‎‏از جملۀ مبارکۀ ‏عُجِنوا بِمَاءِ ولایَتِنا‏ مشیت فعلیه و وجود عام ساری در ذراری وجود‏‎ ‎‏است که به «حقیقت محمدیه» موسوم گشته است. ‏

‏ ‏

‏آنچه در مأثورات نبویه و ولویه راجع به «تقدیر» و وجود علمی سعدا و اشقیا و‏‎ ‎‏متوسطین ذکر شده است، از جهاتی مطابق است با مطالبی که در سرّ قَدَر از شیخ‏‎ ‎‏کبیر، صاحب فصوص ‏‏الحکم‏‏، نقل نمودیم. و بر سبیل تلخیص و اشارتْ به دلیل و‏‎ ‎‏برهان آنچه که ذکر شد پرداختیم. تفصیل آن را در حواشی بر شرح فصوص قیصری‏‎ ‎‏و شرح قیصری پیرامون عبارات فصوص باید دید. ‏‎[1]‎‏ در این روایات اشاره به سرّ‏‎ ‎‏قدر شده است. کسانی که می دانند ـ ولو از طریق علم نظری ـ که آنچه واقع می شود‏‎ ‎‏ناشی از علم سابق و قضاء الهی است و آنچه که متعلق ارادۀ حق قرار گیرد خیر‏‎ ‎‏محض است، قلبشان همیشه متوجه حق است؛ و می‏‏ ‏‏ دانند که آنچه که استعداد و‏‎ ‎‏قابلیت هر کس اقتضا دارد، از جانب حق بر او ایصال گردد؛ و حضرت ربّ الارباب‏‎ ‎‏هیچ مستحقی را محروم ننماید. ‏کما قال رسول اللّه، صلی اللّه علیه و آله: 

‏ ‏

إنَّ رُوحَ القُدُسِ نَفَثَ فی رَوْعِی أَنَّ نَفْسَاً لَنْ تَمُوتَ حَتَّی تَسْتَکْمِلَ رِِزْقَها؛ أَلاَ، فَأَجْمِلُوا فی الطَّلَبِ. 

 

و قال أیضاً: إن لربّکم فی أیام دهرکم نفحات؛ إلا، فتعرّضوا لها.  

‏نفوس غیر مستعد که نفس آنها ذاتاً یا از راه القاء شبهاتْ نسبت به کلمات‏‎ ‎‏وجودیه و کتاب هستی شاک است و کلیۀ آیات وجودی را متشابه می پندارند، و عدم‏‎ ‎


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 111
‏قابلیت خود را نیز ناشی از عدم توجه و التفات حق به خود می پندارند، چه بسا‏‎ ‎‏تبعیض در نظام وجود و خلقت آنها را مضطرب کند و در صدد انکار برآیند و خود را‏‎ ‎‏محروم پندارند؛ و رفته رفته خود را در ورطۀ شکوک بیشتر قرار دهند، و نتوانند از‏‎ ‎‏شبهات شیطانی نجات یابند. به نظر منغمران در اوهام، در کتاب تدوینی، یعنی‏‎ ‎‏قرآن مجید، نیز نارسایی زیاد است! ولی ارباب تفکر و صاحبان قدرت فکری در‏‎ ‎‏کلام حق متشابه نمی بینند. در نظر برخی از مفسران سطحی نیز متشابه در کلام حق‏‎ ‎‏بسیار است. ورود به اصول و قواعد زبان عرب نیز گره از کار فروبستۀ این طایفه‏‎ ‎‏نخواهد گشود. تنها تبحر در عقلیات و سلوک إلی اللّه بقدم المعرفة و توجه دایم به‏‎ ‎‏متکلم آیات قرآنی و انس با حقْ کلید اصلی فهم قرآن است. ‏‎[2]‎

 

کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 112

  • ـ نگارش مقدمۀ حاضر بر رسالۀ نفیس مصباح الهدایة، اثر عمیق و محققانۀ مصنف بزرگ آن، مصادف گردید با چند ساعت تدریس هفتگی و تصحیح چند کتاب؛ لذا از شرح و بسط کلام معذورم. قدرت کار و مطالعه و نوشتن مقدمه و تعلیقه در چندین ساعت متوالی از عهدۀ دوران جوانی، «آن تازه بهار زندگانی»، ساخته است.
  • ـ احاطه به درجات و مراتب کلام حق و عبور از صورت به معنی و شهود و کلمات از طریق معانی قرآنی اختصاص به ارباب معرفت و اهل دارد. و هر بطنی از قرآن مختص به طایفه ای خاص و نیز منطبق بر طوایف خاص است؛ و هر بطنی لسان خاص دارد.