مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

شرحی در باب حدیث«ان الله کان إذا لا کان...»

‏اینکه مصنف علامه، رفع فی الخلد مقامه، در مقام بیان معانی ‏حدیث إن اللّه‎ ‎کان إذ لا کان . . . ‏فرموده اند: ‏

‏ ‏

و قوله: «فخلق الکان و المکان» إلی قوله: «منه الأنوار» إشارة إلی 


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 119
ترتیب أمهات مراتب الوجود من النازل إلی الصاعد. [1]

‏ ‏

‏برداشت دقیقی از معانی حدیث شریف است. و کلام کمل از عترت مانند قرآن و‏‎ ‎‏کلام تدوینی دارای بطون متعدده است؛ و مرتبه و مقام امام، علیه السلام، در مقام‏‎ ‎‏بیان و ذکر حدیث مذکور قریب به مقام تعین حق به اسم کلی جمعی «المتکلم»‏‎ ‎‏می باشد. و آنچه در معارف افاضه فرموده اند، مأخوذ از حیّ لا یموت است؛ نه‏‎ ‎‏مانند علم ارباب رسوم که علمشان مأخوذ است از «میّت بعد میّت». ‏

‏مراد از ‏فخلق الکان و المکان‏ خلق کاینات و مکوّنات، یعنی موجودات واقع در‏‎ ‎‏عالم خراب آباد ماده و صور نوعیه و حقایق متصرمۀ متحرکه، است. ‏و الشاهد علی‎ ‎ذلک قوله، علیه السلام: خلق الکان و المکان. ‏چه آنکه سؤال از مکانْ جهت تحقق‏‎ ‎‏حق شده است. ولی ترتیب و نظم خاص حدیث با این توجیه  چندان ملایم نیست.‏‎ ‎‏هر چند زیاد مشاهده می شود که در احادیث نظم و ترتیب خاص مراعات نگردیده، ‏‎ ‎‏در عین حال در همین احادیث با جملات بسیار دقیق مطالب عالیه ذکر شده است. در‏‎ ‎‏این حدیث نیز نظم و نسق خاص مراعات نگردیده است. ‏

‏دیگر آنکه در ‏خلق نورالأنوار‏ نیز باید به توجیه قائل شد. چه آنکه «نورالأنوار»‏‎ ‎‏خارج از عالم خلق و کون و نسب خلقیه است؛ و نیز با تنزل از این اصل و قبول آنکه‏‎ ‎‏بر حقیقت محمدیه و مشیت ساریۀ مطلقه «نور الأنوار» اطلاق گردیده است. اما در‏‎ ‎‏جملۀ ‏خلق الأنوار‏ مراد از «أنوار» عقول طولیه و نفوس اسپهبدیه است که کلاً از‏‎ ‎‏مراتب نور و جلوات نور مطلق اند. ‏

‏دیگر آنکه اگر مراد از «نور الأنوار» حقیقت غیبیه باشد و از آن، نور ذات و‏‎ ‎‏حقیقت نور که ‏لا یُدْرک و یدرک به، و الضیاء یُدْرک و یدرک به‏ مراد شده باشد، مراعات‏‎ ‎‏ترتیب نشده است. ولی با ملاحظۀ اینکه در نسخ معتبر آمده: ‏

 

خَلَقَ نورَ الأنوار الَّذی نُوِّرَتْ منه الأنوارُ، و أَجْرَی فیه من نورِ الَّذی نُوِّرَتْ منه الأنوارُ، و هو النّور الَّذی خُلِقَ منه محمّدٌ. 


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 120
‏عبارت نظم خاص خود را داراست. چه آنکه نور الأنوار همان «فیض مقدس» است‏‎ ‎‏که انوار، یعنی حقایق نوریه، از آن متنوِّرند. و از همین «نورالأنوار» است اولین‏‎ ‎‏جلوۀ احمدی و علوی، علیهماالسلام، که به تحقیق پیوسته است که مکرر حضرت‏‎ ‎‏ختمی مرتبت فرموده اند: ‏

‏ ‏

أَنا و علیٌّ من نورٍ واحدٍ؛ و أَنا و علیٌّ من شجرةٍ واحدةٍ. 

‏ ‏

‏بنابراین، عالم انوار عبارت است از عوالم جبروتیه، که اولین منزل از منازل غیبِ‏‎ ‎‏هویت است؛ و به اعتباری نیز از آن عالم به ‏«المنزل الثانی للغیب الهویة الإلهیه»‎ ‎‏تعبیر کرده اند؛ و از عالم مثال ‏«المنزل الثالث للغیب الهویة»‏ قصد شده است. و‏‎ ‎‏مرجع «‏هو‏» در ‏هو النور الذی . . .‏ «نور الأنوار» یا ‏نوره الّذی نوِّرت منه الانوار‏ است. ‏

‏و شاید مقصود واقعی از ‏نورالذی نورت منه . . . ‏نورالأنوار باشد. ‏

‏ ‏

 

کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 121

  • ـ «مطلع» دوم