مقدمه و شرح از استاد سید جلال الدین آشتیانی

گفتار در مقام اولیای محمدیین(ع)

‏رسالۀ‏‏ مصباح الهدایة الی الخلافة و الولایة‏‏ از آثار تحقیقی و دقیق و در عین‏‎ ‎‏اختصار مطالب آن روان و جذاب است؛ و محتاج به شرحی مبسوط می باشد. در‏‎ ‎‏تحریر شرح مفصل بر این اثر و حل و توضیح مشکلات رساله، اشخاص باذوق و‏‎ ‎‏طالبان مستعد خود را نیازمند می بینند که در اثبات نبوت و ولایت به آثاری مراجعه‏‎ ‎‏نمایند، و به تحقیقاتی پی برند که آنها را از مباحث سطحی و جدلی و اخذ به روایات‏‎ ‎‏غیر متواتر بی نیاز نماید. بحث و تحقیق در حقیقت نبوت و ولایت محمدیه و احوال‏‎ ‎‏وارثان مقام و علوم و احوال حضرت ختمی مرتبت، یعنی اولیای محمدیین، را باید‏‎ ‎‏در آثار ارباب عرفان جستجو نمود، نه در مباحث موجود در کتب متکلمان. مرحوم‏‎ ‎‏امام، رضوان اللّه علیه، از کثیری از اکابر ارباب عرفان به «خلّص شیعیان امیر‏‎ ‎‏مؤمنان» علیه السلام، تعبیر کرده اند. صدق این بیان عرشی بنیان از رجوع به آثار‏‎ ‎‏ارباب تحقیق و اهل حق هویدا و ظاهر می گردد. نمونه را بیانات ابن عربی است در‏‎ ‎‏جواب 153 سئوال حکیم ترمذی در مسائل مختلف که برخی از آن مسائل از‏‎ ‎‏عویصات است. شیخ اکبر سالیان متمادی بعد از رحلت ترمذی به این سؤالات‏‎ ‎‏جواب داده است: ‏

‏ ‏

السؤال الخمسون و مائة: «أََهْلُ بَیْتِی أَمَانٌ لِأمَّتی.» الجواب: قال ‍[ص]؛ «سَلمانُ مِنَّا أَهْلَ البَیْتِ» فکل عبد له صفات سیّده . . . و أهل القرآن هم اهل اللّه . . . و القرآن أمان؛ فإنه شفاء و رحمة . . . و أهل بیته مَن کان موصوفاً بصفته؛ فسعدالطالح ببرکة الصالح. فانظرْ ماتحت هذه اللفظة: «أهل بیتی أمان لُأمتی» من الرحمة الإلهیة بأُمة محمد[ص] و هذا معنی قوله تعالی: «و رَحْمَتی وَسِعَتْ کلَّ شَیءٍ.» . . . فببرکة أهل البیت و ما أراداللّه به من التطهیر بقوله: «إنَّمَا 


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 164
یُرِیدُاللّه لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ البَیْتِ» تفعل الأزواج ماأوصیناهن به. «و یطهرّکم تطهیراً» . . . أهل البیت أمان لأزواج النبی من الوقوع فی المخالفات[1]. فلذلک أمّة محمد‍‍]ص] لو خلّدت فی النار لعادالعار و القدح فی منصب النبی[ص]. فکما طهَّراللّه بیت النبوة فی الدنیا بما ذکره ممایلیق بالدنیا، کذلک الذی یلیق بالآخرة إنما هو الخروج من النار. فلا یبقی فی النار موحد ممن بعث إلیه رسول اللّه[ص] . . . و لو بقی من فی النار، فإنها ترجع إلیه «بَرْداً و سلاماً» من برکة أهل البیت فی الآخرة. فما أعظم برکة اهل البیت! [دنییً و آخرةً][2]

‏ ‏

أهل البیت و موالیهم

و لما کان رسول اللّه[ص] عبداً محضاً، قد طهّر ه اللّه و أهل بیته تطهیراً و أذهب عنهم الرجس. و هو کل ما یشینُهُم. فإن «الرجس» هو القذر عندالعرب. قال تعالی: «إنما یُریداللّه لیذهب عنکم الرجس أهل البیت و یطهرکم تطهیراً.» و لا یضاف إلیهم إلا مطهّر و لابد . . .  فهذه شهادة من النبی[ص] لسلمان الفارسی بالطهارة و الحفظ الإلهی و العصمة حیث قال فیه رسول اللّه[ص]: «سلمان منّا أهل البیت.» و إذا کان لا ینضاف إلیهم إلا مطهر و مقدَّس، حصلت له العنایة الإلهیة بمجرد الإضافة، فما ظنک بأهل البیت فی نفوسهم؟ فهم المطهَّرون، بل هم عین الطهارة. فهذه الآیة تدل علی أن اللّه قد شرَّک أهل البیت مع رسول اللّه[ص] فی قوله  تعالی: «لیغفر لک اللّه ماتقدّم مِن ذنبک و ماتأخر.»[3]

‏ ‏

أهل البیت أقطاب العالم

یا ولی، إذا کانت منزلة مخلوق عنداللّه بهذه المثابة أن 


کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 165
یشرف المضاف إلیهم بشرفهم و شرفهم لیس لأنفسهم و إنمااللّه تعالی هوالذی اجتباهم و کساهم حُلّةالشرف، و کیف یا ولیّ بمن أُضیف إلی من له الحمد و المجد و الشرف لنفسه و ذاته؟ و المضاف إلیه من عباده الذین هم عباده؛ و هم الذین لا سلطان لمخلوق علیهم فی الآخرة. قال تعالی لإبلیس: «إن عبادی» فأضافهم إلیه. «لَیْسَ لَکَ عَلَیْهِم سُلطانٌ» فما ظنک بالمعصومین المحفوظین منهم . . .  الواقفین عند مراسمه؟ فشرفهم أعلی و أتم، و هؤلاءهم أقطاب هذا المقام. [4]

 

کتابمصباح الهدایة الی الخلافة والولایةصفحه 166

  • ـ أهل البیت أمان للمؤمنین و للناس جمیعاً.
  • ـ الفتوحات المکیة، چاپ عثمان یحیی،  ج 13 ، ص 146 ـ 147 (چاپ دار صادر، ج 2، ص 126).
  • ـ منبع پیشین، ج 3، ص 229 ـ 230.
  • ـ أی، أقطاب العالم، منبع پیشین، ص 232.