ورود به سپاه

ماموریت به دارون

‏در خردادماه 59 به اتفاق ده نفر از دوستان به ماموریت شهر دارون ‏‎ ‎‏فریدن رفتیم. در انتخابات چون یکی از خوانین که نامش در ذهنم نیست ‏‎ ‎‏با تقلب رای آورده بود صندوق‌های رای توسط مسئولین وقت باطل ‏‎ ‎‏شده بود طرفداران کاندیدای رد شده، شهر را به آشوب کشیده و به مقر ‏‎ ‎‏سپاه هم حمله کرده بودند. وقتی به شهر وارد شدیم درب سپاه بسته بود ‏‎ ‎‏و نگهبانان بر روی پشت‌بام سپاه مشغول نگهبانی بودند و کسی را به ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 12
‏داخل راه نمی‌دادند. به ما هم توصیه می‌کردند در سپاه بمانیم و به داخل ‏‎ ‎‏شهر نرویم. اما وضع شهر اینقدر بد نبود. دارون مردمان بسیار خوب و ‏‎ ‎‏خوش برخورد و مهربانی داشت. معترضین هم با توجه به اینکه نیروی ‏‎ ‎‏کمکی به کمک سپاه آمده بود و تعدادی از مسئولین وقت کشور هر روز ‏‎ ‎‏به سمینار فرهنگیان می‌آمدند و در آنجا سخنرانی می‌نمودند آرام ‏‎ ‎‏می‌شدند. جو شهر هم کاملا آرام شده بود. کسانی که برای ایجاد آرامش ‏‎ ‎‏در میان معترضین برای سخنرانی به شهر می‌ آمدند آیت‌الله سیدجلال ‏‎ ‎‏طاهری اصفهانی نماینده امام و امام جمعه اصفهان، شهید محمدعلی ‏‎ ‎‏رجایی که در آن زمان کفیل وزارت آموزش و پرورش بود و شهید ‏‎ ‎‏مظلوم دکتر بهشتی و حاج آقای قرائتی بودند که افتخار آشنایی بااین ‏‎ ‎‏بزرگواران را پیدا کردیم. ‏

‏این ماجرا پانزده روز طول کشید و انتخابات دوباره انجام شد و ‏‎ ‎‏حجت‌الاسلام کیان ارثی از بین نامزدهای مطرح رای آورد و تحرکات ‏‎ ‎‏اشرار در شهر کاملا فروکش کرد. پس از این واقعه به شهر اردستان ‏‎ ‎‏بازگشتیم. در سپاه اردستان من در مسئولیت‌های مختلفی مانند آموزش ‏‎ ‎‏نظامی، بسیج ادارات و مدارس، فرمانده عملیات، مسئول ترابری، شروع ‏‎ ‎‏به فعالیت نموده و از اینکه می‌توانستم خدمت ناچیزی به همشهریان و ‏‎ ‎‏انقلاب ارائه نمایم، بسیار خوشحال بودم و در انجام مسئولیت‌هایی که ‏‎ ‎‏بر عهده‌ام بود ذوق و شوق فراوانی داشتم.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 13