ورود به سپاه

آموزش نظامی به روستائیان دانش آموز و ادارات

‏از ابتدای ورودم به سپاه، ماشین شخصی داشتم و همیشه در آن، پنج، ‏‎ ‎‏شش اسلحه جنگی جهت آموزش با خود حمل می‌کردم. در روزهایی که ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 13
‏وقتم متعلق به خودم بود و در سپاه نبودم به روستاهای همجوار نهوج ‏‎ ‎‏می‌رفتم و مردم روستا راآموزش نظامی می‌دادم. بدین ترتیب در اکثر ‏‎ ‎‏اوقات در حال آموزش دادن بودم. یک‌شب در میان در منزل و در سپاه ‏‎ ‎‏به صورت شیفتی بودم و در اردستان و حومه، با خودرو شخصی‌ام به ‏‎ ‎‏گشت‌زنی در سطح شهر مشغول بودم. در روزهایی که در سپاه اردستان ‏‎ ‎‏بودم به آموزش نظامی در هنرستان‌های پسران و دختران، دبیرستان‌ها و در ‏‎ ‎‏مساجد و ادارات شهر به بسیجیان و کارمندان ادارات زواره مشغول‏‏ بودم.‏

‏ پس از مدتی با موافقت فرمانده سپاه اردستان، از طرف حاکم شرع ‏‎ ‎‏وقت برای من حکمی به عنوان نماینده بخش برزاوند جهت دستگیری ‏‎ ‎‏افراد متخلف در محله‌های مشکوک مانند خانه، کافه، رستوران، محل‌های ‏‎ ‎‏عمومی صادر شد. در این دوران اختلاف زیادی بین بعضی از مردم ‏‎ ‎‏وجود داشت و چون انقلاب اسلامی تازه به پیروزی رسیده بود خیلی‌ها‏‎ ‎‏به دنبال حق ضایع شده گذشته خودشان بودند. ‏

‏در این دوران اختلافات زیادی بین روستائیان و خوانین وجود داشت ‏‎ ‎‏که پس از بررسی معلوم می‌شد این دعواها ریشه عمیقی ندارد. ‏‎ ‎‏روستائیان فکر می‌کردند حقشان ضایع شده است و سر به اعتراض بر ‏‎ ‎‏می‌داشتند که مابین آنها صلح و صفا برقرار می‌شد. مساله‌ای که در این ‏‎ ‎‏زمان بسیار حائز اهمیت بود، اشتیاق فراوان روستائیان برای آموزش ‏‎ ‎‏نظامی بود که زن و مرد، پیر و جوان خواهان آن بودند و همین‌ها بودند ‏‎ ‎‏که در مراحل مختلف جنگ تحمیلی در لبیک به فرمان امام در جبهه‌های ‏‎ ‎‏غرب و جنوب حضور یافتند و در جهت آزادسازی شهرها و روستاهایی ‏‎ ‎‏که در اشغال ارتش بعث عراق بود، خون خویش را نثار کردند و از هیچ ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 14
‏تلاش و کوششی دریغ نمی‌نمودند.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 15