آغاز جنگ تحمیلی

غارت سوسنگرد توسط عراقی ها

‏ایشان هم از دیدن من بسیار خوشحال شد. از او پرسیدم: چه شده جناب ‏‎ ‎‏سروان؟ گفت: عراقی‌ها روزی دوبار با ماشین‌های چراغ روشن به شهر ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 21
‏می‌آیند و از اموال و خانه‌های مردم هر چه را که می‌خواهند با خودشان ‏‎ ‎‏می‌برند. فعلا هم سه روز است که نیامده‌اند. پرسیدم: وقتی می‌آیند شما‏‎ ‎‏چکار می‌کنید؟ گفت: ما بااین نیروی محدود و سلاح‌هایی که داریم در ‏‎ ‎‏برابر آنها نمی‌توانیم کاری بکنیم. منظور سروان کاووسی، عدم کارایی ‏‎ ‎‏سلاح ژسه و تفنگ ام‌یک در مقابل تیربارها و آرپی‌جی‌ها و توپ و تانک ‏‎ ‎‏عراقی‌ها بود که کارایی آنها در برابر آن همه سلاحهای سنگین و نیمه ‏‎ ‎‏سنگین عراقیها، از تیر و کمان هم کم‌تر بود. ایشان می‌گفت: عراقی‌ها‏‎ ‎‏به‌جز سلام و علیک با ما کاری ندارند! ‏

‏او در این مدت جنایات متعددی از عراقی‌ها در دست‌اندازی به ‏‎ ‎‏ناموس و شرف مردم محلی دیده بود. سروان کاووسی می‌گفت: یک‌بار ‏‎ ‎‏عراقی‌ها وارد سوسنگرد شدند و سی نفر از زنان و دختران بی‌پناه را با‏‎ ‎‏خود بردند و آنان دیگر هیچگاه به شهرشان برنگشتند.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 22