آغاز جنگ تحمیلی

خودداری بنی صدر از سخنرانی

‏یادم هست یک روز که بنی‌صدر برای بازدید و سخنرانی به پایگاه ‏‎ ‎‏منتظران شهادت آمد و عکس‌هایی از امام خمینی، شهدا و شهید مظلوم ‏‎ ‎‏بهشتی و رجایی را در محل مراسم نصب شده دید. بدون هیچ دلیلی از ‏‎ ‎‏ایراد سخنرانی صرف‌نظر کرد. از او که می‌خواست پایگاه را ترک کند، ‏‎ ‎‏پرسیدیم: چرا می‌روید؟ شما در اینجا قرار سخنرانی داشتید. گفت: فعلا‏‎ ‎‏آمادگی ندارم. وقتی با چند نفر از همراهانش در حال خروج از پادگان ‏‎ ‎‏بود، یکی از برادران سپاه اصفهان خود را به او رساند و به او گفت: آقا‏‎ ‎‏شمااز هرکدام ما 600 تومان گرفته‌اید تا روزنامه انقلاب اسلامی را‏‎ ‎‏منتشر کنید، حالا چرا در آن بر علیه انقلاب مطلب می‌نویسید؟ بنی‌صدر ‏‎ ‎‏با ناراحتی به او گفت: اینجا جبهه است، جنگ است، نه جای این ‏‎ ‎‏سخنان. او هم گفت: پول ما را پس بدهید.‏

‏بچه‌هااو را به باد مسخره گرفتند و از آنجا رفت. رادیو، اخبار جنگ ‏‎ ‎‏را به نقل از او می‌گفت ولی مااو را در جبهه ندیدیم. در این روزهاآقا‏‎ ‎‏رحیم به آبادان رفته بود. چند روزی با دوستان آقایان، شهید مسجدی و ‏‎ ‎‏محمد حجازی و شمشیری تاآمدن او صبر کردیم تا تکلیفمان معین ‏‎ ‎‏شود.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 24