آغاز جنگ تحمیلی

غارت خرمشهر توسط عراقی ها

‏مااز آنجا به‌خوبی برجاده مرزی شلمچه ـ خرمشهر در مرز عراق مسلط ‏‎ ‎‏بودیم و می‌دیدیم سربازان ارتش بعث عراق با تریلی در حال بردن اموال ‏‎ ‎‏مردم خرمشهر هستند. چاره‌ای جز تماشا نداشتیم، چون به جز یک ‏‎ ‎‏خمپاره‌انداز 60 میلی‌متری که کارایی لازم را هم نداشت، نمی‌توانستیم بر ‏‎ ‎‏روی آنهااجرای آتش کنیم. با پی‌گیری‌های بسیار زیاد دو روز بعد ‏‎ ‎‏برادران ارتش با یک خمپاره‌انداز 120 به سوی ماآمدند و چند گلوله به ‏‎ ‎‏سمت عراقی‌ها شلیک کردند ولی بعد به بهانه پشتیبانی نکردن لشکر و ‏‎ ‎‏ناامن بودن منطقه، خط را ترک کردند و از پیش ما رفتند. چهار روز بعد ‏‎ ‎

کتابتشنه و دریاصفحه 27
‏آقا رحیم توانست یک قبضه خمپاره‌انداز60 میلی‌متری تهیه نماید. با‏‎ ‎‏بسم‌الله بااین سلاح به سمت خودروهای عراقی که اموال دزدی از مردم ‏‎ ‎‏خرمشهر را به داخل عراق می‌بردند، شلیک کردیم. پس از چند شلیک ‏‎ ‎‏که یک گلوله به یک تریلی خورد و آن را منفجر کرد، آقا رحیم را دیدم ‏‎ ‎‏که همانجااز شدت خوشحالی بر خاک بیابان افتاد و سجده شکر به جا‏‎ ‎‏آورد.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 28