آغاز جنگ تحمیلی

تشرع رزمندگان اسلام

‏نخل‌های این مناطق، مملو از محصول خرما بود. از شدت گرما، در زیر ‏‎ ‎‏درختان خرماهای رسیده بسیاری بر زمین ریخته شده بود. نظرات بچه‌ها‏‎ ‎‏در استفاده از این خرماها مختلف بود. کسی به خودش اجاره نمی‌داد ‏‎ ‎‏حتی یک دانه خرما رااز زمین بردارد و بخورد. یک بار از جمع دوازده ‏‎ ‎‏نفری ما، تا یکی از دوستان خرمایی را برداشت و آن را خورد، یکی از ‏‎ ‎‏برادران، با خواندن حدیثی از پیغمبر خدااو را نسبت به صحت و سقم ‏‎ ‎‏آن عمل سرزنش کرد. بقیه دوستان هم تحت تاثیر آن روایت قرار گرفته ‏‎ ‎‏و به تذکر او اهمیت دادند. همه ما تا روزی که در آنجا بودیم از خوردن ‏‎ ‎‏آن خرماها صرف نظر کردیم. گله گاوهای زیادی در منطقه به صورت ‏‎ ‎‏بی‌صاحب و بی‌پناه رها شده و به چرا مشغول بودند. هر از چند گاه ‏‎ ‎‏خمپاره سرگردانی به آنهااصابت می‌کرد و چند راس گاو را لت و پار ‏‎ ‎‏می‌کرد.‏

کتابتشنه و دریاصفحه 29